گنجور

شمارهٔ ۱۹

دست گیرید ساغر غم را
پاس دارید خاطر هم را
تا ز خورشید گل عرق نکند
کور سازید چشم شبنم را
قبلهٔ من شراب تلخ بیار
چه کنم آب شور زمزم را
با چنین [وحشیی] چه سازد کس
که به رم یاد می دهد رم را
زخم ما کی به خویش می گیرد
منت چرب و نرم مرهم را
تا به ما روی دست خویش نمود
پشت پایی زدیم عالم را
شوکت خم نیامدم به نظر
منمایید بادهٔ کم را
با هزاران نشاط و ذوق و سرور
صبح سازید شام ماتم را
همت خم به جوش چون آید
نتوان برد نام حاتم را
معنی شعر ما بیان مکنید
مگشایید زلف درهم را
هیچ فتح از کتاب روی نداد
چند بینیم کسره و ضم را
چشم گریان ما اگر این است
می نشاند به خاک و خون یم را
ساقیا جام از آن میم پرکن
که به چرخ آورد سر جم را
دل دیوانه ام به صحرا رفت
تا دهد یاد آهوان رم را
او کجا تاب زلف می آرد
می تراشد ز ناز پرچم را
یک نفس پاس دم سعیدا را
چند نوشی تو ساغر دم را

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دست گیرید ساغر غم را
پاس دارید خاطر هم را
هوش مصنوعی: دستت را بر دسته‌ی لیوان غم بگذار و به یاد همدیگر ارزش قائل شو.
تا ز خورشید گل عرق نکند
کور سازید چشم شبنم را
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور خورشید بر گل‌ها بتابد و عرق کند، شبنم نمی‌تواند چشمانش را ببندد.
قبلهٔ من شراب تلخ بیار
چه کنم آب شور زمزم را
هوش مصنوعی: به من شراب تلخ بده، چون نمی‌دانم چه کار کنم با آب شور زمزم.
با چنین [وحشیی] چه سازد کس
که به رم یاد می دهد رم را
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند با موجودی وحشی و بی‌رحم که به خود او نیز شیوه‌های وحشی‌گری را می‌آموزد، چاره‌ای بیندیشد.
زخم ما کی به خویش می گیرد
منت چرب و نرم مرهم را
هوش مصنوعی: زخم‌های ما هرگز با لطف و نرمی دارو درمان نمی‌شود.
تا به ما روی دست خویش نمود
پشت پایی زدیم عالم را
هوش مصنوعی: وقتی او به ما توجه کرد و ما را مورد لطف قرار داد، ما هم با عزت و اراده، بر مشکلات و سختی‌ها غلبه کردیم و به جهانیان نشان دادیم که می‌توانیم بر همه چیز فائق آیم.
شوکت خم نیامدم به نظر
منمایید بادهٔ کم را
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و عظمت خود، به سراغ خم نرفته‌ام، پس لطفاً به من نگاهی نکنید و به بادهٔ کم بها ندهید.
با هزاران نشاط و ذوق و سرور
صبح سازید شام ماتم را
هوش مصنوعی: با هزاران شادی و شوق و خوشحالی، صبح را به یاد شبی پر از غم و اندوه بگذرانید.
همت خم به جوش چون آید
نتوان برد نام حاتم را
هوش مصنوعی: وقتی اراده و تلاش قوی باشد، دیگر نمی‌توان به نام کسی مانند حاتم، که به سخاوت مشهور است، اشاره کرد.
معنی شعر ما بیان مکنید
مگشایید زلف درهم را
هوش مصنوعی: بهتر است درباره احساسات و افکار خود صحبت نکنی، زیرا این موضوعات می‌تواند پیچیده و دشوار باشد. بهتر است در مورد آن‌ها فکر کنی و از گفتن آنها به دیگران پرهیز کنی.
هیچ فتح از کتاب روی نداد
چند بینیم کسره و ضم را
هوش مصنوعی: هیچ پیروزی از مطالعه و دانستن کتاب حاصل نمی‌شود، مگر این که به جزئیات و نشانه‌های زبان توجه کنیم.
چشم گریان ما اگر این است
می نشاند به خاک و خون یم را
هوش مصنوعی: اگر چشم‌های گریه‌کننده ما این گونه است، پس آن را به خاک و خون می‌نشاند.
ساقیا جام از آن میم پرکن
که به چرخ آورد سر جم را
هوش مصنوعی: ای ساقی، جام را پر کن از آن می خوش‌نوش، زیرا که همان می توانست سر نوشیدنی جم (سلطان افسانه‌ای) را به آسمان ببرد.
دل دیوانه ام به صحرا رفت
تا دهد یاد آهوان رم را
هوش مصنوعی: دل ناآرام من به دشت و صحرا رفته تا حسرت و یادآوری آرامش و زیبایی‌های آهوانی را که می‌دود، تجربه کند.
او کجا تاب زلف می آرد
می تراشد ز ناز پرچم را
هوش مصنوعی: او چگونه می‌تواند با زلف خود طوری درآید که به خاطر زیبایی‌اش پرچم را به ناز کشد و آن را به رقص درآورد؟
یک نفس پاس دم سعیدا را
چند نوشی تو ساغر دم را
هوش مصنوعی: به مدت کوتاهی نوشیدنی خوشایند و دلپذیری را بنوش و از لحظه‌ای خوش برای شادی خود بهره‌ ببر.