شمارهٔ ۱۸۸
دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت
به سینه از هوس آتش تو داغ شکفت
چرا به سر زنم شعله را چو پروانه
بدین نشاط که امشب گل چراغ شکفت
ز بسکه جامه به تن تنگ بود زد صد چاک
گمان مبر که گل از دولت فراغ شکفت
ز گشت کشت و تماشای باغ مستغنی است
به یک دو ساغر می هر که را دماغ شکفت
همین نه زنده سعیداست بر امید لبت
که ز این هوا گل تصویر در ایاغ شکفت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم به گرمی عشق تو باغ باغ شکفت
به سینه از هوس آتش تو داغ شکفت
هوش مصنوعی: دل من به لطف و گرمای عشق تو مانند باغی پر از گلهای زیبا جوانه زده است؛ در سینهام از آرزوی آتش عشق تو شعلهای برپا شده که مانند داغی احساس میشود.
چرا به سر زنم شعله را چو پروانه
بدین نشاط که امشب گل چراغ شکفت
هوش مصنوعی: چرا در این شادی و شوق، مانند پروانه به سمت آتش بروم، در حالی که امشب گل چراغ درخشان شده است؟
ز بسکه جامه به تن تنگ بود زد صد چاک
گمان مبر که گل از دولت فراغ شکفت
هوش مصنوعی: به دلیل تنگی لباس، چاکهای زیادی بر آن افتاده است. اما این را نپندار که گل از خوشحالی و آرامش شکوفا شده است.
ز گشت کشت و تماشای باغ مستغنی است
به یک دو ساغر می هر که را دماغ شکفت
هوش مصنوعی: کسی که از زیباییهای باغ و فضای دلانگیز آن سیراب شده، نیازی به گردش و تماشای بیشتر ندارد و با نوشیدن یک یا دو جام شراب حالش خوب میشود.
همین نه زنده سعیداست بر امید لبت
که ز این هوا گل تصویر در ایاغ شکفت
هوش مصنوعی: زندگی خوشبخت به خاطر امیدی است که از لبان تو میروید، مانند گلی که در چنین هوایی شکوفا میشود.