شمارهٔ ۱۸۲
ما را نمود روی وز ما رونما گرفت
آخر هر آنچه داشت به دل مدعا گرفت
گل تا به کی به خاطر جمع است غنچه خسب
بادام گشته خسته و نرگس عصا گرفت
ز اهل جود نام و نشانی نمانده است
فکری کن ای کریم، جهان را گدا گرفت
خورشید، رشک گرمروی های او برد
در هر دلی که ذرهٔ عشق تو جا گرفت
از این جهان کسی به سلامت گذر کند
پا از میان کشید و طریق بلا گرفت
گبری که هر زمان به بتی سجده می نمود
آیا ز بت چه دید که راه خدا گرفت
چشمم در دست مردمک دیده در رهش
از گرد و از غبار بسی توتیا گرفت
بر مسند خلافت و بر صدر بزم جاه
زاهد نداشت رتبه به زور ریا گرفت
از چاکران حسن تو در خانهٔ نگاه
جا بیشتر ز جملهٔ مردم حیا گرفت
خورشید داغ گشت مسیحا کباب شد
روزی که بوسه از کف پایت حنا گرفت
رد است پیش همت ما آن که از طمع
دامی نهاد و سایهٔ بال هما گرفت
ما بی خبر به ساحل و دست دراز موج
عنبر فتیله ای است که از داغ ما گرفت
آزاد شد ز قید سعیدا به هر دو کون
خوشحال بنده ای که طریق شما گرفت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را نمود روی وز ما رونما گرفت
آخر هر آنچه داشت به دل مدعا گرفت
هوش مصنوعی: او در آغاز به ما رویی نشان داد و سپس خود را از ما پنهان کرد. در نهایت، هر آنچه را که در دل داشت، به ما نشان داد.
گل تا به کی به خاطر جمع است غنچه خسب
بادام گشته خسته و نرگس عصا گرفت
هوش مصنوعی: گل تا چه زمانی در جمع و شوق خود باقی میماند؟ غنچهها خسته و نرنجیدهاند، و نرگس برای تحمل این وضعیت به عصا نیاز دارد.
ز اهل جود نام و نشانی نمانده است
فکری کن ای کریم، جهان را گدا گرفت
هوش مصنوعی: از افراد بخشنده و سخاوتمند، دیگر نشانی باقی نمانده است. ای بخشنده، فکر کن که جهان به نیازمندان پر شده است.
خورشید، رشک گرمروی های او برد
در هر دلی که ذرهٔ عشق تو جا گرفت
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر زیباییهای او در دلها حسادت میکند زمانی که ذرهای از عشق تو در آنجا نشسته است.
از این جهان کسی به سلامت گذر کند
پا از میان کشید و طریق بلا گرفت
هوش مصنوعی: هیچکس از این دنیا بدون دردسر و مشکل عبور نمیکند، چرا که باید از میانهی چالشها عبور کند و راه سختی را انتخاب نماید.
گبری که هر زمان به بتی سجده می نمود
آیا ز بت چه دید که راه خدا گرفت
هوش مصنوعی: شخصی که همیشه به مجسمهای سجده میکرد و عبادت مینمود، چه چیزی در آن مجسمه دید که باعث شد مسیر زندگیاش را تغییر دهد و به سوی خدا برود؟
چشمم در دست مردمک دیده در رهش
از گرد و از غبار بسی توتیا گرفت
هوش مصنوعی: چشمم با سختی و زحمت در جستجوی او در میان گرد و غبار، پر از اشک و غم شده است.
بر مسند خلافت و بر صدر بزم جاه
زاهد نداشت رتبه به زور ریا گرفت
هوش مصنوعی: در مقام خلافت و در جایگاه مهم زندگی، زاهد به خاطر تظاهر به زهد و پارسایی، مقام و رتبهای نداشت و به زور ریا و نمایش به آن دست یافت.
از چاکران حسن تو در خانهٔ نگاه
جا بیشتر ز جملهٔ مردم حیا گرفت
هوش مصنوعی: از خدمتگزاران زیبایی تو در خانهٔ نگاه، حیا و شرم بیشتری نسبت به دیگر مردم دارند.
خورشید داغ گشت مسیحا کباب شد
روزی که بوسه از کف پایت حنا گرفت
هوش مصنوعی: در روزی که بوسهای از پای تو گرفته شد، خورشید به شدت گرم و تابناک شد و همچون مسیحا در آتش عشق سوخته گردید.
رد است پیش همت ما آن که از طمع
دامی نهاد و سایهٔ بال هما گرفت
هوش مصنوعی: در پی اراده و تلاش ما، کسی که با امید به چنگ آوردن چیزی دام گسترده و سایه پرندهای بزرگ را جلب کرده است، رد میشود.
ما بی خبر به ساحل و دست دراز موج
عنبر فتیله ای است که از داغ ما گرفت
هوش مصنوعی: ما از تصادفات و شرایطی که در آن هستیم بیخبر و به ساحل میرسیم، در حالی که موجهای عشق و احساسات مانند فتیلهای است که از شدت داغی که داریم، شعلهور شده است.
آزاد شد ز قید سعیدا به هر دو کون
خوشحال بنده ای که طریق شما گرفت
هوش مصنوعی: بندهای که راه شما را پیمود، از قید و بند رهایی یافت و در هر دو جهان از شادی میرقصد.