گنجور

شمارهٔ ۱۷۶

از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن نداشت
در زمان ما بساط خویش برچیدن نداشت
دوش بر شوخی نگاه حیرتم افتاده است
کز نزاکت جسم او را همچو جان دیدن نداشت
در چمن جز ریختن خون صراحی را به جام
دست بی زنهار او پروای گل چیدن نداشت
آفتاب از ابر گرمی بیشتر بخشد به خلق
روی خود را در نقاب زلف پیچیدن نداشت
کرده بودی در الف بی مشق بیدادی تمام
خط برآوردی و باز این مشق ورزیدن نداشت
حال ما را در ترازوی ریاضت این قدر
ای سرت گردم، بده انصاف، سنجیدن نداشت
کرده بودی خود قبول آن که من بی حاصلم
باز از بی طاقتی چون بید لرزیدن نداشت
در محیط بیخودی نارفته گامی هم ز خویش
گرد وای خویش چون گرداب، گردیدن نداشت
دیده و دانسته از حق چشم پوشیدن خطاست
آشنا را حال از بیگانه پرسیدن نداشت
روز محشر هر سر مو شاهد کردار ماست
روسیه را این قدر بر نامه پیچیدن نداشت
آسمان گو بر مراد ما سعیدا گر نگشت
از چنین بی دست و پایی جای رنجیدن نداشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از ره عیش و نشاط، ای چرخ گردیدن نداشت
در زمان ما بساط خویش برچیدن نداشت
هوش مصنوعی: در زمان ما، تو نمی‌توانستی از راه لذت و شادی عبور کنی و دیگر نمی‌توانستی بساط خود را جمع کنی.
دوش بر شوخی نگاه حیرتم افتاده است
کز نزاکت جسم او را همچو جان دیدن نداشت
هوش مصنوعی: نزدیک شب به شوخی به چشمان او نگریستم و به اندازه‌ای تحت تأثیر قرار گرفتم که نتوانستم به زیبایی و ظرافت جسم او، مانند جان، نگاه کنم.
در چمن جز ریختن خون صراحی را به جام
دست بی زنهار او پروای گل چیدن نداشت
هوش مصنوعی: در باغ تنها این کار باقی مانده بود که خون صراحی را در جام بریزد و او هیچ توجهی به چیدن گل نداشت.
آفتاب از ابر گرمی بیشتر بخشد به خلق
روی خود را در نقاب زلف پیچیدن نداشت
هوش مصنوعی: خورشید در حالی که از پشت ابرها بیرون می‌آید، گرمای بیشتری به انسان‌ها منتقل می‌کند، و زیبایی او نیازی به پنهان شدن در میان موهایش ندارد.
کرده بودی در الف بی مشق بیدادی تمام
خط برآوردی و باز این مشق ورزیدن نداشت
هوش مصنوعی: تو در الف با بی‌رحمی تمام خط را کنار گذاشتی و حالا دیگر این تمرین، فایده‌ای ندارد.
حال ما را در ترازوی ریاضت این قدر
ای سرت گردم، بده انصاف، سنجیدن نداشت
هوش مصنوعی: حالت ما را به اندازه‌ای در کفه ترازوی سختی و مجاهدت بسنج که ای سر! انصاف بده، چراکه این سنجش لازم نبود.
کرده بودی خود قبول آن که من بی حاصلم
باز از بی طاقتی چون بید لرزیدن نداشت
هوش مصنوعی: تو قبول کرده بودی که من بی‌ثمر و بی‌فایده‌ام، اما از شدت ناراحتی مانند بید نمی‌لرزم.
در محیط بیخودی نارفته گامی هم ز خویش
گرد وای خویش چون گرداب، گردیدن نداشت
هوش مصنوعی: در فضایی که از خود بی‌خود هستی، حتی یک قدم هم از خودت فاصله نگیرید، چون همچون گرداب، عدم جهت‌گیری و حرکت در راهی مشخص را ندارید.
دیده و دانسته از حق چشم پوشیدن خطاست
آشنا را حال از بیگانه پرسیدن نداشت
هوش مصنوعی: چشم‌پوشی از حقیقت در حالی که می‌دانی، اشتباه است. همچنین نمی‌توانی حال کسی را که به او آشنا نیستی مانند آشناها بپرسی.
روز محشر هر سر مو شاهد کردار ماست
روسیه را این قدر بر نامه پیچیدن نداشت
هوش مصنوعی: در روز قیامت، حتی کوچک‌ترین اعمال ما نیز به وضوح دیده می‌شود و هیچ چیز از چشم‌ها پنهان نمی‌ماند. در واقع، این نشان‌دهنده این است که نمی‌توانیم از عواقب اقدامات خود فرار کنیم.
آسمان گو بر مراد ما سعیدا گر نگشت
از چنین بی دست و پایی جای رنجیدن نداشت
هوش مصنوعی: آسمان، اگر به خواسته‌های ما جواب مثبت ندهد، به خاطر این که ما بدون تلاش و فعالیت هستیم، نباید ناراحت باشیم.