شمارهٔ ۱۷۱
لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیست
نهی در عالم فرمان تو بی چیزی نیست
از گریبان جهان سر به درآورده مرا
دست در گوشهٔ دامان تو بی چیزی نیست
صد هزاران به تمنای تو چون اسماعیل
واله و کشته و حیران تو بی چیزی نیست
روبرو با دل مجروح ستمدیدهٔ ما
حلقهٔ زلف پریشان تو بی چیزی نیست
در گلو اشک گره گشته و خون می گریم
نالهٔ زار ز هجران تو بی چیزی نیست
نمکی ریخته گویا به دلت از شورم
گریه ام زان لب خندان تو بی چیزی نیست
خودنمایی است مگر قصد تو با خلق جهان
که چو گل چاک گریبان تو بی چیزی نیست
خورده ای تیغ نگاهی مگر از دست کسی
که به دل زخم نمایان تو بی چیزی نیست
ای سعیدا لب شیرینِ که داری به خیال
طوطی طبع غزلخوان تو بی چیزی نیست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لامکانی تو و امکان تو بی چیزی نیست
نهی در عالم فرمان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: وجود تو بیمکانی و ظرفیت تو بدون هیچچیز نیست. دستوری که در جهان صادر میکنی، بدون هیچچیز نیست.
از گریبان جهان سر به درآورده مرا
دست در گوشهٔ دامان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: من از مشکلات و سختیهای زندگی بیرون آمدهام و اکنون در آغوش تو، بدون هیچ نوع کمبود یا خواستهای احساس آرامش میکنم.
صد هزاران به تمنای تو چون اسماعیل
واله و کشته و حیران تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: بسیاری به شوق و آرزوی تو همچون اسماعیل، بیمقدار و حیرانند و در عشق تو جان میدهند.
روبرو با دل مجروح ستمدیدهٔ ما
حلقهٔ زلف پریشان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: در برابر دل زخمی و رنجدیده ما، حلقههای به هم ریخته موی تو نشانگر بینیازی نیست.
در گلو اشک گره گشته و خون می گریم
نالهٔ زار ز هجران تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: در گلویم اشک و خون آمیخته شده و به خاطر دوری تو زار و ناله میزنم، این حالت من بدون دلیل یا علت نیست.
نمکی ریخته گویا به دلت از شورم
گریه ام زان لب خندان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دل تو از شوق و عشق به من پر از حسرت و اشتیاق شده و این احساس باعث شده است که من از شادی و لبخند تو گریه کنم، چرا که بدون تو زندگیام بیارزش است.
خودنمایی است مگر قصد تو با خلق جهان
که چو گل چاک گریبان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: آیا هدف تو از آفرینش جهان تنها نمایاندن خودت نیست؟ چون مانند گلی که دامنش را چاک کرده، تو نیز بدون داشتن چیزی نیستی.
خورده ای تیغ نگاهی مگر از دست کسی
که به دل زخم نمایان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: شاید نگاهی تند و تیز تو را زخم کرده باشد، اما آن کسی که این کار را کرده، نشان میدهد که قلبش به تو آسیب زده و چیزی در دل ندارد.
ای سعیدا لب شیرینِ که داری به خیال
طوطی طبع غزلخوان تو بی چیزی نیست
هوش مصنوعی: ای سعید، لبهای شیرینت که به خاطر طوطی شگفتانگیز در ذهنت داری، نشاندهنده این است که هیچ چیز بیارزشی نیست.