گنجور

شمارهٔ ۱۶۹

نیست روزی که این منادی نیست
نیست غم در دلی که شادی نیست
آدمی را ز حالت بشری
صفتی به ز نامرادی نیست
راز دل را به اشک می گفتم
لیک طفل است اعتمادی نیست
از پی هیچ کس به جا نرسی
مر تو را گر خدای، هادی نیست
جز بیابان اشتیاق، [سعید]
ره به کویش ز هیچ وادی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست روزی که این منادی نیست
نیست غم در دلی که شادی نیست
هوش مصنوعی: هر روزی که می‌گذرد، صدای نویدبخش امید و شادی به گوش می‌رسد و در دل کسی که شادی ندارد، هیچ غمی هم نیست.
آدمی را ز حالت بشری
صفتی به ز نامرادی نیست
هوش مصنوعی: انسان برای داشتن ویژگی‌های انسانی نیاز به شرایط خاص و شایستگی دارد و اگر این شرایط را نداشته باشد، نمی‌تواند به خوبی از نامرادی و بدبختی‌ها فرار کند.
راز دل را به اشک می گفتم
لیک طفل است اعتمادی نیست
هوش مصنوعی: دل رازهایش را با اشک بیان می‌کند، اما چون کوچک است (نعناع) به او نمی‌توان اعتماد کرد.
از پی هیچ کس به جا نرسی
مر تو را گر خدای، هادی نیست
هوش مصنوعی: اگر به دنبال کسی هستی که تو را راهنمایی کند و هدایتت کند، هرگز به مقصد نخواهی رسید، مگر اینکه خداوند خود تو را هدایت کند.
جز بیابان اشتیاق، [سعید]
ره به کویش ز هیچ وادی نیست
هوش مصنوعی: جز بیابان اشتیاق، راهی به سوی تو وجود ندارد.