گنجور

شمارهٔ ۱۵۶

شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نیست
درگاه تو جایی است که گنجایش جا نیست
آتش که درون کار کند شعله ندارد
آن را که دلش سوخته انگشت نما نیست
تا یک نظر از رهگذر دیده درآید
یک رهگذری نیست که صد دیده ورانیست
دست کرمت بسته ره و رسم طلب را
در شهر و دیاری که تویی نام گدا نیست
هر سو که دلم رفت رهی بود به کویت
این طرفه که تا کوی تو یک راهنما نیست
بی درد به آخر نرسد مرحلهٔ شمع
ماند به ره آن دل که در او آه رسا نیست
از باطن کس حرف زدن شرک خفی دان
کز سر دل آگاه کسی غیر خدا نیست
بر عاشق بیچاره ستم این همه یارب
در مذهب معشوق مگر روز جزا نیست؟
از ماست سعیدا که خطاها شده پیدا
ورنه ز قلم آنچه به ما رفت خطا نیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شایستهٔ درگاه تو هر بی سر و پا نیست
درگاه تو جایی است که گنجایش جا نیست
هوش مصنوعی: هیچ‌کس، حتی آن‌ها که به نظر می‌رسند بی‌اهمیت‌اند، شایسته ورود به محضرت نیستند؛ چون مکان تو فضایی است که هیچ‌کس نمی‌تواند در آن جای بگیرد.
آتش که درون کار کند شعله ندارد
آن را که دلش سوخته انگشت نما نیست
هوش مصنوعی: آتش وقتی درون کسی در حال سوختن باشد، بیرون شعله‌ای ندارد. شخصی که دلی سوخته دارد، نیازی به جلب توجه و نمایش ندارد.
تا یک نظر از رهگذر دیده درآید
یک رهگذری نیست که صد دیده ورانیست
هوش مصنوعی: هر وقت که کسی از دور نگاهی به تو بیندازد، بدان که هیچ مسافری نیست که به تعداد زیاد دل‌باخته تو نشود.
دست کرمت بسته ره و رسم طلب را
در شهر و دیاری که تویی نام گدا نیست
هوش مصنوعی: با دست بخشش تو، راه و روش طلب بسته شده است، در شهری و دیاری که تو هستی، نامی از گدا وجود ندارد.
هر سو که دلم رفت رهی بود به کویت
این طرفه که تا کوی تو یک راهنما نیست
هوش مصنوعی: هر جا که دل من می‌رود، به سوی کوی تو راهی وجود دارد، اما جالب اینجاست که برای رسیدن به کوی تو هیچ راهنمایی وجود ندارد.
بی درد به آخر نرسد مرحلهٔ شمع
ماند به ره آن دل که در او آه رسا نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگی درد و رنج نکشیده، به مقصد نخواهد رسید. مانند شمعی که در میانهٔ راه خاموش می‌شود، دل‌هایی که در آنها حس و درد واقعی وجود ندارد، نمی‌توانند به کمال برسند.
از باطن کس حرف زدن شرک خفی دان
کز سر دل آگاه کسی غیر خدا نیست
هوش مصنوعی: اگر از درون کسی صحبت کنی، این عمل را همواره نشانه‌ای از شرک محسوس بدان، زیرا هیچ‌کس به جز خدا از دل و اسرار افراد آگاه نیست.
بر عاشق بیچاره ستم این همه یارب
در مذهب معشوق مگر روز جزا نیست؟
هوش مصنوعی: ای وای بر عاشق بیچاره، که این همه ظلم بر او می‌رود. آیا در دین معشوق هیچ روز جزایی وجود ندارد؟
از ماست سعیدا که خطاها شده پیدا
ورنه ز قلم آنچه به ما رفت خطا نیست
هوش مصنوعی: اگر ما اشتباهی داریم، واضح است که آن خطا از جانب ماست. اما در حقیقت، آنچه از قلم ما نوشته شده، اشتباه به حساب نمی‌آید.