شمارهٔ ۱۵۳
تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هست
سوز جگر و چشم تر و دردسری هست
تا سر ننهی بی سر و سامان ننشینی
چون کشتی طوفان زده هر دم خطری هست
تا هست در این جسم، ز جان صورت خالی
بر ناصیهٔ من ز مؤثر اثری هست
این هستی موهومهٔ ما شاهد بعد است
پروانه کباب است که تا بال و پری هست
از ناوک آن سخت کمان روی نتابم
چون آینه از سینه سعیدا سپری هست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هست
سوز جگر و چشم تر و دردسری هست
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگاه تو از آن گوشهٔ ابرو وجود دارد، من همچنان تحمل سوزش دل، اشک چشم و دردهای خاصی را دارم.
تا سر ننهی بی سر و سامان ننشینی
چون کشتی طوفان زده هر دم خطری هست
هوش مصنوعی: تا زمانی که بیهدف و بیبرنامهگی زندگی کنی، آرام و بیخبر نخواهی بود. مانند کشتیای که در طوفان دریا قرار دارد، همیشه خطر و تهدیدی وجود دارد.
تا هست در این جسم، ز جان صورت خالی
بر ناصیهٔ من ز مؤثر اثری هست
هوش مصنوعی: تا وقتی که در این جسم زندگی میکنم، روح من بدون تأثیر از جهان بیرون در ظاهر من باقی نمیماند.
این هستی موهومهٔ ما شاهد بعد است
پروانه کباب است که تا بال و پری هست
هوش مصنوعی: این وجود ناپایدار و غیرواقعی ما به نوعی نشاندهندهای از زمان و تغییرات است؛ مانند پروانهای که تا زمانی که بال و پر دارد، در آتش سوزانده میشود.
از ناوک آن سخت کمان روی نتابم
چون آینه از سینه سعیدا سپری هست
هوش مصنوعی: من مانند آینهای هستم که به خاطر یک تیر از کمان زیبا نمیتوانم دور شوم، چون در درونم سدی وجود دارد که مرا محافظت میکند.