گنجور

شمارهٔ ۱۳۲

عندلیب روح را تن آشیان گردیده است
یوسفی را چاه زندان خانمان گردیده است
عمرها شد جان به گرد کوی او دارد طواف
تن به عزم دیدن آن رو روان گردیده است
گر سرم گردد به گرد دل عجایب نیست این
بر سر یک نقطه ای نه آسمان گردیده است
ناتوانی بسکه ما را بر زمین افکنده است
آسمان در خانهٔ ما آستان گردیده است
بیشتر عرفان سعیدا جهل آمد بر درش
بس یقین‌ها بر سر آن کو گمان گردیده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عندلیب روح را تن آشیان گردیده است
یوسفی را چاه زندان خانمان گردیده است
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که نماد خوشی و زیبایی است، در خویشتن غم و اندوه را حس می‌کند و در این دنیا به نوعی گرفتار شده است. مانند یوسف که در چاه افتاد و در زندان به سر می‌برد، این وضعیت نشان‌دهنده مشکلات و محدودیت‌هایی است که بر زندگی انسان سایه افکنده‌اند.
عمرها شد جان به گرد کوی او دارد طواف
تن به عزم دیدن آن رو روان گردیده است
هوش مصنوعی: سال‌ها گذشت و جانم دور کوی او می‌چرخد و بدنم به قصد دیدن آن چهره به حرکت درآمده است.
گر سرم گردد به گرد دل عجایب نیست این
بر سر یک نقطه ای نه آسمان گردیده است
هوش مصنوعی: اگر سرم به دور دل بچرخد، عجیب نیست؛ زیرا در برابر یک نقطه، آسمان به دور خود می‌چرخد.
ناتوانی بسکه ما را بر زمین افکنده است
آسمان در خانهٔ ما آستان گردیده است
هوش مصنوعی: به خاطر ناتوانی زیاد ما، به زمین افتاده‌ایم و انگار آسمان هم به خانهٔ ما آمده و در آنجا قرار گرفته است.
بیشتر عرفان سعیدا جهل آمد بر درش
بس یقین‌ها بر سر آن کو گمان گردیده است
هوش مصنوعی: عرفان واقعی غالباً در سایه جهل قرار دارد و بسیاری از یقین‌ها و باورها، تنها بر اساس گمان شکل گرفته‌اند.