گنجور

شمارهٔ ۱۲۷

غم دماغم را پریشان کرده است
ناله جسمم را نیستان کرده است
هر گدایی را که چون از خود گذشت
فقر را نازم که سلطان کرده است
هر که آسان دید دور چرخ را
مشکلی را بر خود آسان کرده است
می تواند جسم ما را جان کند
جان خود را آن که جانان کرده است
معنی آدم ز هر نقشی مخواه
صورتش را گرچه انسان کرده است
دایه اش بس مهربان است و لطیف
طفل ما خود را گریزان کرده است
از تبسم دوش در بازار عشق
دلبر ما شکر ارزان کرده است
کعبهٔ دل را نمی داند چه سود؟
شیخ گو قطع بیابان کرده است
سر به جیب فکر، صوفی زان برد
سیر جنت در گریبان کرده است
تا به جوش آمد سعیدا بحر دل
نطق ما را گوهرافشان کرده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم دماغم را پریشان کرده است
ناله جسمم را نیستان کرده است
هوش مصنوعی: غم و اندوه ذهنم را به هم ریخته و باعث شده است که بدنم به ناله و فریاد بیفتد.
هر گدایی را که چون از خود گذشت
فقر را نازم که سلطان کرده است
هوش مصنوعی: هر گدایی که از خودخواهی و منیت عبور کند، بر من فرض است که فقرش را ستایش کنم، زیرا او به مقام والای بزرگی دست یافته است.
هر که آسان دید دور چرخ را
مشکلی را بر خود آسان کرده است
هوش مصنوعی: هر کسی که دور چرخ زمان را بدون دغدغه و راحت می‌بیند، در واقع مشکل را برای خود راحت کرده است.
می تواند جسم ما را جان کند
جان خود را آن که جانان کرده است
هوش مصنوعی: کسی که محبوب خود را یافته است، می‌تواند روح و زندگی‌اش را فدای جسم خود کند.
معنی آدم ز هر نقشی مخواه
صورتش را گرچه انسان کرده است
هوش مصنوعی: به دنبال ظاهر کسی نباش، زیرا هر کس به خاطر نقش‌هایی که بازی می‌کند، شایسته قضاوت نیست. هر چند که او انسان است و ارزش‌های والایی دارد.
دایه اش بس مهربان است و لطیف
طفل ما خود را گریزان کرده است
هوش مصنوعی: مربی او بسیار مهربان و دلسوز است، اما کودک ما از او دوری می‌کند.
از تبسم دوش در بازار عشق
دلبر ما شکر ارزان کرده است
هوش مصنوعی: از لبخند دلبر ما در بازار عشق، خوشحالی و شادابی به قیمت ارزان به دست آمده است.
کعبهٔ دل را نمی داند چه سود؟
شیخ گو قطع بیابان کرده است
هوش مصنوعی: دل انسان، به مانند کعبه‌ای است که تنها به خاطر خود آن ارزش ندارد. شیخ، به جای پرسه زدن در بیابان، تمام تلاشش را برای درک معنای دل کرده است.
سر به جیب فکر، صوفی زان برد
سیر جنت در گریبان کرده است
هوش مصنوعی: صوفی با اندیشه و تفکر عمیق خود، به تأمل در مسائل معنوی پرداخته و در این مسیر به لذت‌های بهشتی دست یافته است که آنها را در دل خود دارد.
تا به جوش آمد سعیدا بحر دل
نطق ما را گوهرافشان کرده است
هوش مصنوعی: وقتی دل ما به شور و شوق می‌آید، سخنان ما مانند جواهراتی درخشان و ارزنده به زبان می‌آید.