گنجور

شمارهٔ ۱۱

تا شانه شد مشاطه گر آن زلف عنبربیز را
پامال شد مشک خطا در زیر پا شبدیز را
با زاهد بیمار دل برگوی ز افلاطون خم
صحت شود گر بشکند با جام می پرهیز را
گردون اگر بر هم خورد خورشید دیگرگون شود
مگذار تا پیچد به هم آن زلف پرانگیز را
در صحبت چون و چرا کم گوی سر عشق را
زینهار با خامان مده جام می لبریز را
شام سعیدا صبح شد از پرتو یک جام می
روزش نکو هرگز نشد آن زاهد شب خیز را

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا شانه شد مشاطه گر آن زلف عنبربیز را
پامال شد مشک خطا در زیر پا شبدیز را
هوش مصنوعی: زمانی که مشاطه‌گر (آرایشگر) زلف زیبای عنبربیز (زیبا و خوشبو) را شانه کرد، مشک (عطر) در زیر پای شبدیز (به معنای اسب زیبا) پایمال شد.
با زاهد بیمار دل برگوی ز افلاطون خم
صحت شود گر بشکند با جام می پرهیز را
هوش مصنوعی: به زاهد بیمار دل بگو که اگر با می‌نوشی، مانند آموزش‌های افلاطون، می‌توانی به حالت صحت و سلامت برگردی، حتی اگر از برخی پرهیزها دور شوی.
گردون اگر بر هم خورد خورشید دیگرگون شود
مگذار تا پیچد به هم آن زلف پرانگیز را
هوش مصنوعی: اگر آسمان به هم بخورد و خورشید تغییر کند، نگذار که آن زلف معرکه‌آسا درهم بپیچد.
در صحبت چون و چرا کم گوی سر عشق را
زینهار با خامان مده جام می لبریز را
هوش مصنوعی: در گفتگوهای خود، کمتر به دلایل و چرایی‌ها بپرداز و مراقب باش که راز عشق را به ناآگاهان نگو. همچنین، مواظب باش که دلی پر از عشق و احساسات را به افرادی که درک درستی ندارند، نشان ندهی.
شام سعیدا صبح شد از پرتو یک جام می
روزش نکو هرگز نشد آن زاهد شب خیز را
هوش مصنوعی: شام خوشی به صبح رسید و این به خاطر نور یک جام شراب بود. روز او هرگز به خوبی روز زاهدی که شب‌ها بیدار می‌ماند نشد.