گنجور

شمارهٔ ۶۳۰

نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر از من
خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟
بگو تا گریه را دامان کوشش بر کمر بندم
اگر بر دل غباری داری ای روشن گهر از من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی آیی، نمی خوانی، نمی جویی خبر از من
خدا ناکرده در دل رنجشی داری مگر از من؟
هوش مصنوعی: تو نمی‌ آیی و خبری از من نمی‌خوانی، آیا در دل تو کینه‌ای نسبت به من وجود دارد؟
بگو تا گریه را دامان کوشش بر کمر بندم
اگر بر دل غباری داری ای روشن گهر از من
هوش مصنوعی: بگو تا برای تلاش خودم با اشک و غم دست و پنجه نرم کنم، اگر در دل تو غمی وجود دارد، ای گوهر درخشان، از من خبر بده.