گنجور

شمارهٔ ۵۹۸

ختم است بر خرام تو راه نظر زدن
چون آه صبحگاه به قلب جگر زدن
در خامشی گریز ز گفتار، زان که هست
آن گل به جیب ریختن، این گل به سر زدن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ختم است بر خرام تو راه نظر زدن
چون آه صبحگاه به قلب جگر زدن
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جذابیت و فریبندگی می‌پردازد. بر این اساس، نگاه کردن به زیبایی تو همانند تماشای صبحگاه است که بر دل انسان اثر عمیق و دلنشینی می‌گذارد. جمال تو چنان است که هر بار که به آن خیره می‌شویم، حس و حال دل را همچون ضربه‌ای بر جگر تحت تأثیر قرار می‌دهد.
در خامشی گریز ز گفتار، زان که هست
آن گل به جیب ریختن، این گل به سر زدن
هوش مصنوعی: در سکوت و بی‌پرده‌گویی، از صحبت کردن پرهیز کن، چرا که جمع کردن زیبایی‌های ظاهری، مانند گل را در جیب داشتن، در واقع بهره‌برداری از زیبایی‌های درونی و معنوی، مانند گل را بر سر داشتن، بهتر است.