گنجور

شمارهٔ ۵۹

به دست شانه مده زلف عنبرین بو را
به خود دراز مگردان زبان بدگو را
به روی او سخنان درشت خط مزنید
شکسته دل مپسندید رنگ آن رو را
گرفته اوج به نوعی کساد بازاری
که آفتاب زند بر زمین ترازو را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دست شانه مده زلف عنبرین بو را
به خود دراز مگردان زبان بدگو را
هوش مصنوعی: به من اجازه نده که با دستم عطری خوش از زلف‌های تورو بگیرم و زبان بدگویان را به خودم نچسبانم.
به روی او سخنان درشت خط مزنید
شکسته دل مپسندید رنگ آن رو را
هوش مصنوعی: به او با زبانی خشن و تند حرف نزنید، چون کسی که دلش شکسته است، نمی‌تواند زیبایی چهره‌اش را تحمل کند.
گرفته اوج به نوعی کساد بازاری
که آفتاب زند بر زمین ترازو را
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که اوج یک وضعیت نامطلوب و کسادی مانند هنگامیکه آفتاب بر زمین می‌تابد، وضعیت ترازوی دنیا را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارتی، شرایط بحرانی و مشکلاتی که بر سر یک کسب و کار یا یک فعالیت اقتصادی به وجود آمده، شبیه به نوساناتی است که آفتاب در سایه‌سازها و ترازوی دنیا ایجاد می‌کند.