گنجور

شمارهٔ ۱۸۶

از خموشی هرکه سر در جیب فکرت می‌برد
در سخن از دیگران گوی سعادت می‌برد
آنچنان کز پنبه می‌سازند پاک آیینه را
خامشی از سینه من گرد کلفت می‌برد
مصرع برجسته در هنگامه دل‌مردگان
چون چراغ روز بر پروانه حسرت می‌برد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از خموشی هرکه سر در جیب فکرت می‌برد
در سخن از دیگران گوی سعادت می‌برد
هوش مصنوعی: هر کس که در سکوت و تفکر به عمق اندیشه‌های خود می‌پردازد، در سخن‌گفتن از دیگران، خوشبختی و موفقیت را به دست می‌آورد.
آنچنان کز پنبه می‌سازند پاک آیینه را
خامشی از سینه من گرد کلفت می‌برد
هوش مصنوعی: آینه‌ای که از پنبه ساخته شده، به خوبی صاف و بدون نقص است. سکوتی که در دل من وجود دارد، غبار و سنگینی را از آن می‌زداید.
مصرع برجسته در هنگامه دل‌مردگان
چون چراغ روز بر پروانه حسرت می‌برد
هوش مصنوعی: در زمان‌هایی که دل‌ها خالی و بی‌حالت هستند، کلام زیبا و پرنور مانند چراغی می‌تابد که پروانه‌های احساس و آرزو را به سمت خود جذب می‌کند و آن‌ها را در حسرت می‌سوزاند.