غزل شمارهٔ ۹۱۷
از چشم نیم مست تو با یک جهان شراب
ما صلح می کنیم به یک سرمه دان شراب!
از خشکسال توبه کم کاسه می رسیم
داریم چشم از همه دریاکشان شراب
زنهار شرم دختر رز را نگاه دار
در روز آفتاب مپیما عیان شراب
هر غنچه ای ز باده گلرنگ شیشه ای است
دیگر چه حاجت است درین بوستان شراب
من در حجاب عشقم و او در نقاب شرم
ای وای اگر قدم ننهد در میان شراب!
مینا به چشم روشنی جام می رود
در مجلسی که می کشد آن دلستان شراب
ما ذوق لب گزیدن خمیازه یافتیم
ارزانی تو باد ز رطل گران شراب
رنگ شکسته کاهربای شکفتگی است
کیفیت بهار دهد در خزان شراب
ما داده ایم دست ارادت به دست تاک
زان روی می خوریم چو آب روان شراب
صائب چراغ عشرت ما می شود خموش
گر کم شود ز ساغر ما یک زمان شراب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از چشم نیم مست تو با یک جهان شراب
ما صلح می کنیم به یک سرمه دان شراب!
هوش مصنوعی: با دیدن نگاه نیمه مست تو، ما با تمام دنیا به خاطر یک مقدار شراب آشتی میکنیم، حتی اگر این مقدار فقط به اندازه یک سرمهدان باشد!
از خشکسال توبه کم کاسه می رسیم
داریم چشم از همه دریاکشان شراب
هوش مصنوعی: از زمان و شرایط سخت و بیآب و علف عبور کردهایم و اکنون به آرامش و شادی رسیدهایم. امیدواریم که از همه جا از فرستانت و خوشحالی بهرهمند شویم.
زنهار شرم دختر رز را نگاه دار
در روز آفتاب مپیما عیان شراب
هوش مصنوعی: احتیاط کن و شرم دختر گل را حفظ کن، در روز روشن به کسی نشان نده که مشروب در دست داری.
هر غنچه ای ز باده گلرنگ شیشه ای است
دیگر چه حاجت است درین بوستان شراب
هوش مصنوعی: هر شکوفهای که در این باغ میروید، از رنگ شفاف باده تشکیل شده است. دیگر چه نیازی به شراب در این باغ وجود دارد؟
من در حجاب عشقم و او در نقاب شرم
ای وای اگر قدم ننهد در میان شراب!
هوش مصنوعی: من در پوشش عشق هستم و او در ظاهری شرمآور، ای کاش در میانه شراب قدم بگذارد!
مینا به چشم روشنی جام می رود
در مجلسی که می کشد آن دلستان شراب
هوش مصنوعی: در یک میهمانی شاداب و دلنشین، مینا با چشمی روشن و شاداب، جام می را به دست گرفته و از شراب خوشطعم لذت میبرد. این مجلس به خاطر زیبایی و جذابیت دلنشینش معروف است.
ما ذوق لب گزیدن خمیازه یافتیم
ارزانی تو باد ز رطل گران شراب
هوش مصنوعی: ما از احساس شیرین لب گزیدن در حین خمیازه کشیدن لذت بردیم. امیدوارم این لذت نصیب تو هم بشود، مانند شراب گرانبهایی که مینوشی.
رنگ شکسته کاهربای شکفتگی است
کیفیت بهار دهد در خزان شراب
هوش مصنوعی: رنگهای زرد و نارنجی که به خاطر زیبایی خاصی که در فصل بهار پدید میآیند، میتوانند در خزان هم جلوهای شگفتانگیز داشته باشند و به نوعی انرژی و شادابی را به همراه داشته باشند، مانند شرابی که در این فصل حس خوشی را منتقل میکند.
ما داده ایم دست ارادت به دست تاک
زان روی می خوریم چو آب روان شراب
هوش مصنوعی: ما با ارادت و محبت، دست خود را به دست تاک میسپاریم و به همین خاطر، مانند آب روان، از می لذت میبریم.
صائب چراغ عشرت ما می شود خموش
گر کم شود ز ساغر ما یک زمان شراب
هوش مصنوعی: اگر به طور موقت شراب از میگساری ما کم شود، چراغ شادی و سرور ما خاموش خواهد شد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۹۱۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1400/03/22 22:05
قاسم آقاوردی زاده
خیلی غزل زیباییه و بیت مطلع فوقالعاده ای داره.
مصراع آخر کلمه «ما» جا افتاده
گر کم شود ز ساغر ما یک زمان شراب