غزل شمارهٔ ۹۱۲
آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب
امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟
دیروز بوسه بر لب خمیازه می زدم
امروز می کنم ز لبش بوسه انتخاب
هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان
حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب
نتوان مرا به صبح صباحت فریب داد
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب
آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه
رزقش همیشه می رسد از خوان آفتاب
باطل شود چو آبله در زیر دست و پا
هر شبنمی که محو نگردد در آفتاب
آسودگی به خواب نبینند ذره ها
جایی که چشم خود نکند گرم، آفتاب
مظلوم حیف خود نگذارد به ظالمان
از گریه داغ بر دل آتش نهد کباب
از جبهه کریم گره زود وا شود
یک لحظه بار خاطر دریا بود حباب
صائب، ز لطف، موجه دریا به هم شکافت
چندان که ساخت پرده بیگانگی حباب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آمد سحر به خانه من یار، بی حجاب
امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟
هوش مصنوعی: صبح زود، محبوب من بیپرده و بیپوشش به خانهام آمد. حالا نمیدانم که نور آفتاب از کدام سمت و به چه دلیلی به خانهام سر زده است.
دیروز بوسه بر لب خمیازه می زدم
امروز می کنم ز لبش بوسه انتخاب
هوش مصنوعی: دیروز دلم بر لب خمیازه بود و حالا امروز تصمیم گرفتهام که بوسهای را از لب او انتخاب کنم.
هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان
حسنی که شد ز حلقه خط پای در رکاب
هوش مصنوعی: هرچند او سرکشی میکند، اما در پایان آرام و خوشرفتار خواهد شد، مانند حسنی که از بند و زنجیر رها شده و آمادهی رکابزنی است.
نتوان مرا به صبح صباحت فریب داد
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب
هوش مصنوعی: نمیتوانی با زیبایی صبحگاهی مرا فریب بدهی، پروانه هم به دور ماهتاب نمیتواند بیخیال شود.
آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه
رزقش همیشه می رسد از خوان آفتاب
هوش مصنوعی: کسی که خرج و درآمد او با هم تناسب دارد، همیشه نعمت و رزقش از خوان آسمانی تامین میشود.
باطل شود چو آبله در زیر دست و پا
هر شبنمی که محو نگردد در آفتاب
هوش مصنوعی: هر چیزی که ناپایدار و بیارزش باشد، مانند جوشهای آبی که زیر پا قرار میگیرند، در نهایت از بین میرود. اما هر چیزی که واقعاً باارزش و ماندگار باشد، مثل قطرات درخشان که در نور خورشید محو نمیشوند، همیشه باقی میماند.
آسودگی به خواب نبینند ذره ها
جایی که چشم خود نکند گرم، آفتاب
هوش مصنوعی: ذرهها در جایی آرامش پیدا نمیکنند که چون آفتاب به آنجا نتابیده و نورش را به آنجا نرسانده باشد.
مظلوم حیف خود نگذارد به ظالمان
از گریه داغ بر دل آتش نهد کباب
هوش مصنوعی: مظلوم هرگز اجازه نمیدهد که ظلم ظالم بر او اثر بگذارد و با گریهاش، آتش درد و رنج را در دلش شعلهور میکند.
از جبهه کریم گره زود وا شود
یک لحظه بار خاطر دریا بود حباب
هوش مصنوعی: از دست کریم، مشکل به سرعت حل میشود، گویی که حبابی بر روی آب، به سرعت ناپدید میشود.
صائب، ز لطف، موجه دریا به هم شکافت
چندان که ساخت پرده بیگانگی حباب
هوش مصنوعی: به لطف خداوند، دریا به قدری آرام و صاف شد که حبابها بهگونهای به هم پیوسته شدند که گویی پردهای جدایی ایجاد کردهاند.