گنجور

غزل شمارهٔ ۸۷۷

اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب
باشدش مهر خموشی بر دهان چون آفتاب
می تواند شهپر توفیق شد ذرات را
هر که گردد در طلب آتش عنان چون آفتاب
خوبی پا در رکاب مه ندارد اعتبار
ای خوش آن حسنی که باشد جاودان چون آفتاب
خاک را زر، سنگ را یاقوت رخشان می کند
هر که قانع شد به یک قرص از جهان چون آفتاب
گنج های بیکران غیب در فرمان اوست
هر که را دادند دست زرفشان چون آفتاب
تا دل گرم که گردد مشرق اقبال او
نور داغ عشق نبود رایگان چون آفتاب
از فروغ خود خجل چون شمع در مهتاب باش
گر به نور خود کنی روشن جهان چون آفتاب
هر که را صائب دل گرمی کرامت کرده اند
بر همه ذرات باشد مهربان چون آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اوست روشندل که با چندین زبان چون آفتاب
باشدش مهر خموشی بر دهان چون آفتاب
هوش مصنوعی: او فردی است با بصیرت و درک بالا که با داشتن توانایی صحبت به زبان‌های مختلف، مانند خورشید درخشان است. اما در عین حال، ساکت و خاموش است و زبانش را در کنترل دارد.
می تواند شهپر توفیق شد ذرات را
هر که گردد در طلب آتش عنان چون آفتاب
هوش مصنوعی: هر کس که در جست‌وجوی آتش علم و معرفت باشد، می‌تواند نیروی موفقیت را در وجود خود به منصه ظهور برساند، مانند آفتابی که در آسمان می‌درخشد.
خوبی پا در رکاب مه ندارد اعتبار
ای خوش آن حسنی که باشد جاودان چون آفتاب
هوش مصنوعی: خوبی که وابسته به شرایط و زمان باشد، ارزش و اعتبار ندارد. اما زیبایی واقعی، مانند آفتاب، جاودانه و همیشگی است.
خاک را زر، سنگ را یاقوت رخشان می کند
هر که قانع شد به یک قرص از جهان چون آفتاب
هوش مصنوعی: هر که به داشته‌های اندک خود راضی باشد، مانند آفتاب می‌تواند چیزهای بی‌ارزش را به ارزشمند تبدیل کند. او می‌تواند خاک را طلا و سنگ‌ها را یاقوت درخشان کند.
گنج های بیکران غیب در فرمان اوست
هر که را دادند دست زرفشان چون آفتاب
هوش مصنوعی: خزانه‌های نامحدود و پنهان در اختیار اوست و هر کسی که به او دست یابد، مانند خورشید درخشان می‌شود.
تا دل گرم که گردد مشرق اقبال او
نور داغ عشق نبود رایگان چون آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل شاداب و امیدوار شود، عشق همچون آفتاب روشن نمی‌شود و بی‌زحمت به دست نمی‌آید.
از فروغ خود خجل چون شمع در مهتاب باش
گر به نور خود کنی روشن جهان چون آفتاب
هوش مصنوعی: به نور و درخشش خود شرمنده باش، مانند شمعی که در نور ماه خاموش می‌شود. اگر نور خود را روشن کنی، دنیا را مانند آفتاب درخشان می‌کنی.
هر که را صائب دل گرمی کرامت کرده اند
بر همه ذرات باشد مهربان چون آفتاب
هوش مصنوعی: هر کس که دلش با محبت و خوبی گرم است، باید به همه موجودات و ذرات جهان با مهربانی و رحمت برخورد کند، مانند آفتاب که بر همگان نور و گرما می‌بخشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۷۷ به خوانش عندلیب