گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵۹

باده روشن کز او شد دیده ساغر پر آب
می شود نور علی نور از فروغ ماهتاب
می برد در شستشوی دل ید بیضا به کار
جمع گردد چون فروغ ماه با نور شراب
گرچه می‌گویند باران نیست در ابر سفید
از طراوت می چکد از پرتو مهتاب، آب
کاروان بیخودی را نعل در آتش نهد
جلوه جام هلالی در فروغ ماهتاب
در شب مهتاب خوش باشد سفر کردن ز خویش
تن مده چون نقش دیبا در چنین وقتی به خواب
شهپر پرواز هم باشند روشن گوهران
بادبان کشتی می شد فروغ ماهتاب
از صدای آب سنگین تر شود خواب و مرا
قلقل مینای می، ریزد نمک در چشم خواب
گردن مینا رگ ابری است کز دریای فیض
می ستاند آب و می ریزد به دلهای کباب
می دهد هر موج یاد از عمر جاویدان خضر
در گره دارد دم جان بخش عیسی هر حباب
از طباشیر فروغ خویش سازد معتدل
باده ریحانی پر زور شب را ماهتاب
گرچه چشم پیر کنعانی است شب از نور ماه
صد هزاران یوسف خوش جلوه دارد در نقاب
از شب ماه انتخاب روز روشن می کنم
از بیاض ساده نتوان کرد هر چند انتخاب
چون پر پروانه سوزد پرده های خواب را
با شراب آتشین چون جمع گردد ماهتاب
گرچه چشم شور بر هم می‌زند هنگامه را
پرتو مهتاب شد شیرازه بزم شراب
جلوه مهتاب در بزم بهشت آیین شاه
داغ دارد جوی شیر خلد را از آب و تاب
در لباس دیده یعقوب، حسن یوسفی است
در بلورین جام صائب باده چون آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باده روشن کز او شد دیده ساغر پر آب
می شود نور علی نور از فروغ ماهتاب
هوش مصنوعی: مستی که از نوشیدن باده حاصل می‌شود، چشمان انسان را پر از زیبایی و جذابیت می‌کند. وجود این نورانی‌بودن، همانند نوری دیگر از درخشش ماه به چشم می‌آید.
می برد در شستشوی دل ید بیضا به کار
جمع گردد چون فروغ ماه با نور شراب
هوش مصنوعی: دل را در شست و شو می‌برد و با نیروی معجزه‌آسا به صورت جمع و یکپارچه در می‌آید، همان‌طور که نور ماه با نور شراب ترکیب می‌شود.
گرچه می‌گویند باران نیست در ابر سفید
از طراوت می چکد از پرتو مهتاب، آب
هوش مصنوعی: هرچند برخی می‌گویند در ابر سفید باران وجود ندارد، اما از لطافت آن، قطرات آب در نور ماه به زمین چکیده می‌شود.
کاروان بیخودی را نعل در آتش نهد
جلوه جام هلالی در فروغ ماهتاب
هوش مصنوعی: کاروانی که به حال خود رها شده، نعل را در آتش می‌گذارد و جلوه‌ای از جام هلالی در روشنایی ماه را به نمایش می‌گذارد.
در شب مهتاب خوش باشد سفر کردن ز خویش
تن مده چون نقش دیبا در چنین وقتی به خواب
هوش مصنوعی: در شب‌های ماه‌تاب، بسیار لذت‌بخش است که سفر کنی و از خودت دور شوی. این شب‌ها حال و هوای خاصی دارند و در چنین زمانی، خوابیدن نیز به زیبایی خواب نقش‌های دیباست.
شهپر پرواز هم باشند روشن گوهران
بادبان کشتی می شد فروغ ماهتاب
هوش مصنوعی: اگر پرندگان بال می‌زدند و در آسمان پرواز می‌کردند، نور خورشید به مانند ستاره‌های درخشان به پارچه‌های بادبان کشتی می‌تابید.
از صدای آب سنگین تر شود خواب و مرا
قلقل مینای می، ریزد نمک در چشم خواب
هوش مصنوعی: صدای آب باعث می‌شود که خوابم سنگین‌تر شود و صدای نازک و دلنشین می، مانند قلقلک، بر روح من تأثیر می‌گذارد و اشک شوق در چشمان خوابم می‌ریزد.
گردن مینا رگ ابری است کز دریای فیض
می ستاند آب و می ریزد به دلهای کباب
هوش مصنوعی: آنچه در این بیت توصیف شده، این است که گردن مینا مانند رگی است که از دریای فیض آب می‌گیرد و آن را به دل‌های پریشان می‌ریزد، مانند آبی که باعث شعله‌ور شدن دلی آتشین می‌شود.
می دهد هر موج یاد از عمر جاویدان خضر
در گره دارد دم جان بخش عیسی هر حباب
هوش مصنوعی: هر موج دریا یادآور عمر جاودان خضر است و هر حباب به نوعی، نفس مؤثر عیسی را در خود دارد.
از طباشیر فروغ خویش سازد معتدل
باده ریحانی پر زور شب را ماهتاب
هوش مصنوعی: ماه با نوری که از خودش ساطع می‌کند، شراب معطر و قوی شب را به شکل متعادلی درمی‌آورد.
گرچه چشم پیر کنعانی است شب از نور ماه
صد هزاران یوسف خوش جلوه دارد در نقاب
هوش مصنوعی: با اینکه چشم‌های زیبای پیرزن کنعانی در شب به مانند چشمی روشن است، اما نور ماه به قدری درخشان است که صدها یوسف زیبا را در نقاب خود منعکس می‌کند.
از شب ماه انتخاب روز روشن می کنم
از بیاض ساده نتوان کرد هر چند انتخاب
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، من روز روشن را بر می‌گزینم؛ هرچند که نمی‌توان از سادگی و روشنی خالی از انتخاب بود.
چون پر پروانه سوزد پرده های خواب را
با شراب آتشین چون جمع گردد ماهتاب
هوش مصنوعی: وقتی که دل پر برانگیخته و مشتاق باشد، پرده‌های خواب و رویا را به آتش می‌کشند و با نوشیدن شرابی داغ و سوزان، لحظه‌ای که نور ماه جمع می‌شود و زیبا می‌تابد به یاد می‌آورند.
گرچه چشم شور بر هم می‌زند هنگامه را
پرتو مهتاب شد شیرازه بزم شراب
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چشم بد ممکن است بر هم بیفتد، اما نور مهتاب باعث شده است که نظم و ترتیب جلسات نوشیدن شراب حفظ شود.
جلوه مهتاب در بزم بهشت آیین شاه
داغ دارد جوی شیر خلد را از آب و تاب
هوش مصنوعی: زیبایی ماه در مهمانی بهشت، مانند جشن و سرور است و اینجا، جوی شیر به طرز زیبا و پرانرژی با طراوت و زندگی جریان دارد.
در لباس دیده یعقوب، حسن یوسفی است
در بلورین جام صائب باده چون آفتاب
هوش مصنوعی: حسن یوسف در لباس صورت یعقوب دیده می‌شود، و باده در جام بلورین صائب مانند آفتاب می‌درخشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۵۹ به خوانش عندلیب