غزل شمارهٔ ۷۸۳
تا چند نقشبند تمنا شویم ما
آیینه دار جلوه عنقا شویم ما
چون موجه سراب درین دشت پر فریب
با جان بی نفس پی دنیا شویم ما
شور جنون کجاست که مانند گردباد
جاروب خارزار تمنا شویم ما
یارب نصیب کن پر و بالی که چون مسیح
زین خاکدان به عالم بالا شویم ما
با دیده ای که گوهر عبرت شناس شد
حیف است حیف خرج تماشا شویم ما
غفلت امان نداد که خود را کنیم صاف
زان پیشتر که واصل دریا شویم ما
نگشود لامکان ز دل تنگ ما گره
در تنگنای چرخ چسان وا شویم ما؟
دلهای تیره سرمه گفتار ما بود
چون طوطیان ز آینه گویا شویم ما
صبح امید از دل ما زنگ می برد
گر ملتجی به دامن شبها شویم ما
تا در میان جمعیم آشفته خاطریم
جمع آن زمان شویم که تنها شویم ما
در چشم این سیاه دلان صبح کاذبیم
در روشنی اگر ید بیضا شویم ما
هر عضوی از تو از دگری دلرباترست
چون قانع از نظاره به یک جا شویم ما؟
در زهر اگر چه غوطه زدیم از گزیدنش
صائب نشد گزیده ز دنیا شویم ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند نقشبند تمنا شویم ما
آیینه دار جلوه عنقا شویم ما
هوش مصنوعی: ما چه مدت باید در آرزوی زیبایی بمانیم؟ چه زمانی میتوانیم مانند آینهای، جلوه و زیبایی پرنده افسانهای را به نمایش بگذاریم؟
چون موجه سراب درین دشت پر فریب
با جان بی نفس پی دنیا شویم ما
هوش مصنوعی: در این دشت پر از فریب، مانند سراب که جاذبهای فریبنده دارد، ما با جان بینفس خود به دنبال دنیا میرویم.
شور جنون کجاست که مانند گردباد
جاروب خارزار تمنا شویم ما
هوش مصنوعی: شور و هیجان عشق کجاست که ما بتوانیم مانند یک گردباد، تمامی موانع و دشواریهای عشق را از سر راه برداریم؟
یارب نصیب کن پر و بالی که چون مسیح
زین خاکدان به عالم بالا شویم ما
هوش مصنوعی: ای خدا، به ما بال و پر عطا کن تا مانند مسیح از این دنیای خاکی به آسمانها پرواز کنیم.
با دیده ای که گوهر عبرت شناس شد
حیف است حیف خرج تماشا شویم ما
هوش مصنوعی: با چشمی که به عمق درسهای زندگی آگاه شده، افسوس که ما باید تنها به تماشای ظاهری بپردازیم.
غفلت امان نداد که خود را کنیم صاف
زان پیشتر که واصل دریا شویم ما
هوش مصنوعی: غفلت و بیتوجهی اجازه نداد که خود را پاک و آماده کنیم، پیش از آنکه به دریا برسیم.
نگشود لامکان ز دل تنگ ما گره
در تنگنای چرخ چسان وا شویم ما؟
هوش مصنوعی: دل تنگ ما در این دنیا نمیتواند به راحتی گرههای خود را باز کند، حالا چطور میتوانیم از محدودیتها و تنگناهای زندگی رهایی یابیم؟
دلهای تیره سرمه گفتار ما بود
چون طوطیان ز آینه گویا شویم ما
هوش مصنوعی: دلهای تاریک ما مانند سرمهای هستند که حرفهای ما را بیان میکند، همچون طوطیانی که از آینه سخن میگویند و ما هم تلاش میکنیم تا روشنی و وضوح را به سخنانمان ببخشیم.
صبح امید از دل ما زنگ می برد
گر ملتجی به دامن شبها شویم ما
هوش مصنوعی: اگر ما در دعا و درخواست به شبهای تار پناه ببریم، صبح امید از دلمان دور نمیشود.
تا در میان جمعیم آشفته خاطریم
جمع آن زمان شویم که تنها شویم ما
هوش مصنوعی: ما زمانی که در جمع دیگران هستیم، ذهنمان پریشان است. آرامش و تمرکز واقعیمان زمانی به دست میآید که تنها و دور از جمع باشیم.
در چشم این سیاه دلان صبح کاذبیم
در روشنی اگر ید بیضا شویم ما
هوش مصنوعی: در نگاه افرادی که دلشان تیره و تار است، ما به مانند سپیدهی دروغین هستیم، حتی اگر در روشنی و نور همچون معجزهای درخشان شویم.
هر عضوی از تو از دگری دلرباترست
چون قانع از نظاره به یک جا شویم ما؟
هوش مصنوعی: هر کدام از اعضای وجود تو جذابتر از دیگری است. چگونه میتوانیم تنها به یک جا تسلیم شویم و از نگاه کردن به بقیه غافل بمانیم؟
در زهر اگر چه غوطه زدیم از گزیدنش
صائب نشد گزیده ز دنیا شویم ما
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در خطر و درد غرق شدهایم، اما نتوانستیم از تلخیهای دنیای پر زرق و برق دور شویم و به راحتی از آن جدا شویم.