گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۲

دل خود به خود شکسته شود عشق پیشه را
سنگ است در بغل می پر زور شیشه را
چشم بد ستاره به عاشق چه می کند؟
از کرم شب فروز چه غم شیر بیشه را؟
در ساز با خزان حوادث که همچو سرو
بار دل است میوه بهار همیشه را
پیران شکار طول امل زود می شوند
در خاک نرم، حکم روان است ریشه را
آورده است صورت شیرین برون ز سنگ
فرهاد چون به سر ندهد جای تیشه را؟
شمع و شراب و شاهد من خون دل بس است
برق از فروغ باده بود ابر شیشه را
رنگی به روی کار نیاری چو کوهکن
از خون خویش تا ندهی آب تیشه را
صائب لباس برق نگردد حجاب ابر
تا چند زیر خرقه توان داشت شیشه را؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل خود به خود شکسته شود عشق پیشه را
سنگ است در بغل می پر زور شیشه را
هوش مصنوعی: دل انسان به سادگی و به خودی خود دچار شکست می‌شود، و در عشق، مانند سنگی در آغوش، قدرت و نیروهای قوی وجود دارد که با شکست شیشه‌ای نرم و آسیب‌پذیر بازی می‌کند.
چشم بد ستاره به عاشق چه می کند؟
از کرم شب فروز چه غم شیر بیشه را؟
هوش مصنوعی: چشم طالع شوم به عاشق چه ضرری می‌زند؟ از نور کرم شب تاب چه نگرانی‌ای برای شیر درنده وجود دارد؟
در ساز با خزان حوادث که همچو سرو
بار دل است میوه بهار همیشه را
هوش مصنوعی: در برابر تغییرات ناخوشایند و دشواری‌های زندگی، که مانند درخت سروی بر دل انسان سنگینی می‌کند، همیشه می‌توان به ثمرات و زیبایی‌های فصل بهار، یعنی امیدها و آرزوهای خوب، فکر کرد.
پیران شکار طول امل زود می شوند
در خاک نرم، حکم روان است ریشه را
هوش مصنوعی: کسانی که مدتی طولانی به امید و آرزوهای دور و دراز زندگی می‌کنند، زودتر به زمین می‌افتند و فرو می‌روند. این حکایت نشان می‌دهد که همانند ریشه‌های یک گیاه در خاک نرم، این انتظارها و آمال می‌تواند انسان را در میانه راه تضعیف کند.
آورده است صورت شیرین برون ز سنگ
فرهاد چون به سر ندهد جای تیشه را؟
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که فرهاد از دل سنگ، صورت شیرینی بسازد اگر نتواند تیشه را جای درستش قرار دهد؟
شمع و شراب و شاهد من خون دل بس است
برق از فروغ باده بود ابر شیشه را
هوش مصنوعی: شمع، شراب و معشوق من کافی است که دل مرا می‌سوزاند. نور باده مثل برقی است که شیشه ابر را روشن می‌کند.
رنگی به روی کار نیاری چو کوهکن
از خون خویش تا ندهی آب تیشه را
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در کاری موفق شوی، نباید از خود مایه بگذاری و جانفشانی نکنی. مانند کوه‌کنی که برای دستیابی به هدفش، باید سختی‌ها را تحمل کند و از خون دل خود مایه بگذارد تا به نتیجه برسد.
صائب لباس برق نگردد حجاب ابر
تا چند زیر خرقه توان داشت شیشه را؟
هوش مصنوعی: صدای رعد و برق در زیر ابر پنهان می‌شود، اما تا کی می‌توان شیشه را زیر این پوشش مخفی کرد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۴۲ به خوانش عندلیب