گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۱

گیرم چگونه زان بت طناز بوسه را؟
کز خود کند مضایقه از ناز بوسه را
بیجاده ای است بوسه ربا آن عقیق لب
کز جذبه می دهد پر پرواز بوسه را
جمعیت حواس بود رزق گوشه گیر
باشد ازان به کنج لب، انداز بوسه را
من چون کنم، که می کند آن لعل آبدار
چون ماهیان تشنه، دهن باز بوسه را
ترسم که گیرد آن لب یاقوت فام را
خونی که می کنی به دل از ناز بوسه را
سازد لب و دهان تو ای کبک خوش خرام
گیرنده تر ز چنگل شهباز بوسه را
زان لب که آب از نگه گرم می شود
پوشیده دار چون گهر راز بوسه را
دندان به دل چگونه فشارم، که می شود
لب بازکردنت پر پرواز بوسه را
بر لب چگونه مهر گذارم، که می کند
خاموشی دهان تو آواز بوسه را
دندان به دل فشار کزان لعل آتشین
روزی بریده می شود از گاز بوسه را
از کف عنان صبر چو سیماب برده اند
خوبان ز روی آینه پرداز بوسه را
دست نگاربسته سیمین بران کند
در عیدگاه وصل، سبکتاز بوسه را
امید پای بوس ندارم، مگر کنم
از آستانه تو سرافراز بوسه را
هر چند در گرفتن بوسم گرسنه چشم
آسان توان گرفت ز من باز بوسه را؟
چون کنج لب کجاست کز از بوسه زیب نیست؟
صائب من از کجا کنم آغاز بوسه را؟

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گیرم چگونه زان بت طناز بوسه را؟
کز خود کند مضایقه از ناز بوسه را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم از آن معشوق نازک‌نازی بوسه بگیرم، وقتی که او خود درباره بوسه دادن آن‌قدر در ناز و کبر است؟
بیجاده ای است بوسه ربا آن عقیق لب
کز جذبه می دهد پر پرواز بوسه را
هوش مصنوعی: بوسه‌ای که بر لب عقیقی زده می‌شود، به گونه‌ای ناشی از جاذبه و کشش است که مانند پرنده‌ای آزاد به پرواز درمی‌آید.
جمعیت حواس بود رزق گوشه گیر
باشد ازان به کنج لب، انداز بوسه را
هوش مصنوعی: اجتماع و شلوغی دنیا باعث می‌شود که انسان‌های تنها و گوشه‌گیر، آنچه را که شایسته آنهاست به سادگی درک نکنند. بنابراین، بهتر است از فرصت‌ها بهره‌برداری کنند و عشق و محبت خود را ابراز کنند.
من چون کنم، که می کند آن لعل آبدار
چون ماهیان تشنه، دهن باز بوسه را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم عمل کنم، در حالی که آن لعل درخشان همچون ماهی‌های تشنه، دهنش را برای بوسه باز کرده است؟
ترسم که گیرد آن لب یاقوت فام را
خونی که می کنی به دل از ناز بوسه را
هوش مصنوعی: نگرانم که آن لب زیبا و خوش‌رنگت به خاطر خون دل‌هایی که از ناز و محبتت می‌خورم، زخمی شود.
سازد لب و دهان تو ای کبک خوش خرام
گیرنده تر ز چنگل شهباز بوسه را
هوش مصنوعی: به یاد تو، ای کبک زیبا که با ظرافت و ناز راه می‌روی، لب و دهانت مانند صدای خوشی است که بهتر از هر ساز و چنگال زیبایی بار دیگر بر دل‌ها می‌نشیند.
زان لب که آب از نگه گرم می شود
پوشیده دار چون گهر راز بوسه را
هوش مصنوعی: از آن لب که نگاهش گرم و دلنواز است، راز بوسه را همچون گوهری پنهان نگه‌دار.
دندان به دل چگونه فشارم، که می شود
لب بازکردنت پر پرواز بوسه را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم خودم را از دردی که در دلم دارم دور کنم، وقتی که تنها با گفتن یک کلمه می‌توانم پرواز عشق و بوسه‌ها را به سمت تو بفرستم؟
بر لب چگونه مهر گذارم، که می کند
خاموشی دهان تو آواز بوسه را
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم بر لبان تو مهر بگذارم، در حالی که سکوت تو صدای بوسه را ایجاد می‌کند؟
دندان به دل فشار کزان لعل آتشین
روزی بریده می شود از گاز بوسه را
هوش مصنوعی: دندان‌ها را به دل فشار می‌آورم، زیرا روزی با بوسه‌ای که به آن لعل آتشین می‌زنم، درد را فراموش می‌کنم.
از کف عنان صبر چو سیماب برده اند
خوبان ز روی آینه پرداز بوسه را
هوش مصنوعی: وقتی صبر و شکیبایی از دست برود، زیبایی‌ها و خوبان در آینه عشق به طرز شگفت‌انگیزی جلوه‌گر می‌شوند و بوسه‌ای به یادماندنی را به وجود می‌آورند.
دست نگاربسته سیمین بران کند
در عیدگاه وصل، سبکتاز بوسه را
هوش مصنوعی: دست زیبا و نازک محبوب، در روز ملاقات به مانند هدیه‌ای برمی‌خیزد و بوسه‌ای سبک و دل‌انگیز می‌دهد.
امید پای بوس ندارم، مگر کنم
از آستانه تو سرافراز بوسه را
هوش مصنوعی: من امیدی به کسی ندارم که به پایش بیفتم، مگر اینکه با نثار کردن بوسه‌ای خود را افتخارآفرین در آستان تو ببینم.
هر چند در گرفتن بوسم گرسنه چشم
آسان توان گرفت ز من باز بوسه را؟
هوش مصنوعی: هر چند که گرفتن بوسه از من کار راحتی است، اما آیا می‌توانم بدون التذاذِ آن، بوسه را به شما بدهم؟
چون کنج لب کجاست کز از بوسه زیب نیست؟
صائب من از کجا کنم آغاز بوسه را؟
هوش مصنوعی: کجای لب است که بوسه‌ای زیبا در آن نیست؟ من از کجا باید بوسه را شروع کنم؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۴۱ به خوانش عندلیب