گنجور

غزل شمارهٔ ۷۳۹

طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟
آرام نیست کشتی طوفان رسیده را
شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
معشوق در کنار بود پاک دیده را
با هیچ بد گهر نشود چرخ سینه صاف
خون است شیر، کودک پستان گزیده را
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویم شنیده ام سخن ناشنیده را
بی شور عشق چاشنیی با حیات نیست
تلخ است زندگی ثمر نارسیده را
یاد بهشت، حلقه بیرون در بود
در تنگنای گوشه دل آرمیده را
چون سگ گزیده ای که نیارد در آب دید
آیینه می گزد من آدم گزیده را
در پرده ماند شور من از سردی سپهر
آب است شیشه جوش می نارسیده را
خونی که می خورند به از شیر مادرست
مردان از محبت دنیا بریده را
شوخی که دارد از دل سنگین به کوه پشت
می دید کاش صائب در خون تپیده را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟
آرام نیست کشتی طوفان رسیده را
هوش مصنوعی: توانایی کجاست که بخواهی بر روی چشمان خیس و پر از اشک خود تکیه کنی؟ کشتی‌ام در دریای طوفانی آرامش ندارد.
شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
معشوق در کنار بود پاک دیده را
هوش مصنوعی: شبنم از باغبان انتظار نمی‌کشد تا عشقش در کنارش باشد، چرا که کسی که دیده‌اش پاک است، نیازی به این انتظار ندارد.
با هیچ بد گهر نشود چرخ سینه صاف
خون است شیر، کودک پستان گزیده را
هوش مصنوعی: با کسی که ناآگاه و بدسرشت است، نمی‌توان به سازگاری رسید. دل پاک و بی‌آلایش مانند دریاست که کسی را که از جنبه‌های مختلف آسیب‌دیده است، نمی‌تواند تحمل کند.
از بس شنیده ام سخن ناشنیدنی
گویم شنیده ام سخن ناشنیده را
هوش مصنوعی: به قدری از صحبت‌های غیرقابل درک شنیده‌ام که اکنون خودم هم درباره‌ی چیزهای نادیده و ناپیدا سخن بگویم.
بی شور عشق چاشنیی با حیات نیست
تلخ است زندگی ثمر نارسیده را
هوش مصنوعی: زندگی بدون عشق مانند غذایی است که طعمی ندارد. زندگی در این حالت تلخ و ناپسند است، مانند میوه‌ای که هنوز نرسیده و آماده نیست.
یاد بهشت، حلقه بیرون در بود
در تنگنای گوشه دل آرمیده را
هوش مصنوعی: یاد بهشت همچون حلقه‌ای است که در خارج از در ورودی قرار دارد و در دل کسی که در گوشه‌ای از تنهایی و تنگنا زندگی می‌کند، آرام گرفته است.
چون سگ گزیده ای که نیارد در آب دید
آیینه می گزد من آدم گزیده را
هوش مصنوعی: انسانی که از دلبستگی و یا تجربه‌های تلخ گذشته آسیب دیده، به راحتی نمی‌تواند به زندگی و روحیه مثبت بازگردد. مثل سگی که از گزیدگی آسیب دیده و از آب می‌ترسد، او نیز از درد و زخم‌های خود به دوری و احتیاط روی می‌آورد. در واقع، این افراد ممکن است از روی ترس و تجربه‌های ناخوشایند، از رویارویی با موقعیت‌های جدید یا شنا کردن در آب‌های زندگی پرهیز کنند.
در پرده ماند شور من از سردی سپهر
آب است شیشه جوش می نارسیده را
هوش مصنوعی: شور و حال من به خاطر سردی آسمان زیر پرده باقی مانده است، مثل آبی که هنوز نرسیده به مرحله جوش، در شیشه‌ای محبوس است.
خونی که می خورند به از شیر مادرست
مردان از محبت دنیا بریده را
هوش مصنوعی: خونی که آدم‌ها می‌نوشند، از شیر مادر بهتر است برای مردانی که به محبت دنیا پشت کرده‌اند.
شوخی که دارد از دل سنگین به کوه پشت
می دید کاش صائب در خون تپیده را
هوش مصنوعی: کسی که دلش پر از غم و اندوه است، مثل کوهی سنگین به نظر می‌رسد و آرزو دارد که ای کاش صائب (شاعر معروف) هم در آغوش شعرش احساسات عمیق و دردش را به تصویر کشیده باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۳۹ به خوانش عندلیب