غزل شمارهٔ ۷۳۴
رویت ز هاله حلقه کند نام ماه را
دلسرد از آفتاب کند صبحگاه را
هر جلوه ای ز قد قیامت خرام تو
از دل نفس گسسته برون آرد آه را
در دیده نظارگیان میل سرمه کرد
رخسار آتشین تو مد نگاه را
از خط رسد به نشو و نما سبزه امید
باران بود زیادتر، ابر سیاه را
تا بر سرشکسته نوازی است آفتاب
پروایی از شکستن خود نیست ماه را
سستی مکن که جاذبه کعبه امید
بسیار کرده شهپر دیوار، کاه را
مستغنی از دلیل بود دل چو آگه است
ننموده کس به قبله نما قبله گاه را
جای قرار نیست درین تیره خاکدان
در بحر همچو سیل فشان گرد راه را
جایی که بحر و کان، لب خشک است و چشم تر
پیداست تا چه قدر بود خاک راه را
چون سرخوشان مکن به یمین و یسار میل
از عرض ره دراز مکن طول راه را
شیرازه قلمرو کثرت ز وحدت است
دارد علم بپا ز ستادن سپاه را
بال و پر نهال امیدست خاک پاک
زنهار وقت صبح مکن فوت آه را
صائب مباش در صدد معذرت که نیست
بهتر ز انفعال، شفیعی گناه را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رویت ز هاله حلقه کند نام ماه را
دلسرد از آفتاب کند صبحگاه را
هوش مصنوعی: چهرهات همچون ماه، تابناک و زیباست و نفوذ نورت میتواند دل را از خورشید که در صبحگاه میتابد، سیراب کند.
هر جلوه ای ز قد قیامت خرام تو
از دل نفس گسسته برون آرد آه را
هوش مصنوعی: هر زیبایی از قد و قامت تو که به نمایش گذاشته میشود، دل را از نفس و آرامش جدا کرده و نالهای از اعماق جان برمیآورد.
در دیده نظارگیان میل سرمه کرد
رخسار آتشین تو مد نگاه را
هوش مصنوعی: چشمان تماشاگران با زیبایی و درخشش چهره آتشین تو مانند سرمهای درخشنده میشود و تمام نگاهها را به خود جلب میکند.
از خط رسد به نشو و نما سبزه امید
باران بود زیادتر، ابر سیاه را
هوش مصنوعی: بارش باران باعث رشد و نمو گیاهان و سبزهها میشود و امید به بارش بیشتر در دل انسانها جانی تازه میبخشد، حتی اگر ابرهای سیاه نیز در افق دیده شوند.
تا بر سرشکسته نوازی است آفتاب
پروایی از شکستن خود نیست ماه را
هوش مصنوعی: اگر به چهرهی غمزده کسی محبت کنی و او را دلداری بدهی، آفتاب که نماد روشنی و زندگی است، هیچ نگرانی از شکسته شدن خود ندارد. در واقع، این آفتاب با مهربانیاش بر دل شکسته، میتابد و به زیبایی میافزاید، درست مانند ماه که در سایهی شب میدرخشد بیآنکه از آسیبپذیریاش بترسد.
سستی مکن که جاذبه کعبه امید
بسیار کرده شهپر دیوار، کاه را
هوش مصنوعی: لازم نیست تنبلی کنی، زیرا امید به کعبه (مقصدهای بزرگ) به شدت در دلها افزایش یافته و حتی چیزهای ناچیز (کاه) را نیز میتواند به سمت خود جلب کند.
مستغنی از دلیل بود دل چو آگه است
ننموده کس به قبله نما قبله گاه را
هوش مصنوعی: دل وقتی از دلیل بینیاز است که خود به حقیقت آگاهی داشته باشد، و در این حالت کسی نیازی به نشانهای برای شناخت مسیر ندارد.
جای قرار نیست درین تیره خاکدان
در بحر همچو سیل فشان گرد راه را
هوش مصنوعی: در این زمین تاریک، جای ثابتی وجود ندارد؛ باید مانند سیل در دریا زنده و پویا باشیم و مسیر خود را پیدا کنیم.
جایی که بحر و کان، لب خشک است و چشم تر
پیداست تا چه قدر بود خاک راه را
هوش مصنوعی: در جایی که دریا و معادن خشک هستند و فقط خیس بودن چشمها نمایان است، ببینید خاک مسیر تا چه اندازه میتواند باشد.
چون سرخوشان مکن به یمین و یسار میل
از عرض ره دراز مکن طول راه را
هوش مصنوعی: هرگز به سمت راست و چپ مرو، چون خوشحالانی، زیرا مسیر را دراز نکن و طولانیتر از آنچه هست، نکن.
شیرازه قلمرو کثرت ز وحدت است
دارد علم بپا ز ستادن سپاه را
هوش مصنوعی: هرچند که دنیا پر از diversity و گوناگونی است، اما اساس و بنیان این عالم بر وحدت و یگانگی استوار است. بنابراین، اگر بخواهیم به هدفی برسیم، باید بر اساس این وحدت علم و آگاهی کسب کنیم و برای مقابله با چالشها آماده شویم.
بال و پر نهال امیدست خاک پاک
زنهار وقت صبح مکن فوت آه را
هوش مصنوعی: نهال امید مانند بال و پر دارد و خاکی پاک و تمیز است. پس دقت کن که صبحگاهان، فرصتی را از دست ندهی و آه و ناامیدی را نچشیده باشی.
صائب مباش در صدد معذرت که نیست
بهتر ز انفعال، شفیعی گناه را
هوش مصنوعی: در تلاش نباش تا عذرخواهی کنی، زیرا سکوت و عدم اقدام بهتر از این است که برای گناه خود توجیهی بیاوری.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۷۳۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/06/29 02:08
مشتاق تبریزی
سراب و شسته میبینند نگاه حیرت الردم به دل رویی نی گر بود بشناسه شکر فلیس