غزل شمارهٔ ۷۱۵
در کوی عشق ره نبود جبرئیل را
پی کرده است تیزی این ره دلیل را
بخت سیه گلیم ندارد غم گزند
حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را
خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد
هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را
دل می دهد به نیم تپش عرض حال خود
حاجت به نامه بر نبود جبرئیل را
در بزم اهل دید، نگه ترجمان بس است
گل می زنیم روزنه قال و قیل را
بر زور خود مناز که یک مشت بال و پر
درهم شکست شوکت اصحاب فیل را
حیرانی جمال تو گردم که کرده است
از حسن سیر چشم، خدای جمیل را
گویند بازگشت بخیلان بود به خاک
حاشا که هیچ خاک پذیرد بخیل را
هر جا حدیث اهل سخن در میان فتد
صائب بخوان تو این غزل بی بدیل را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در کوی عشق ره نبود جبرئیل را
پی کرده است تیزی این ره دلیل را
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، جبرئیل (فرشته وحی) هم نمیتواند وارد شود، چرا که شدت و سختی این راه تنها به دلیل عشق و احساسات ریشه دارد.
بخت سیه گلیم ندارد غم گزند
حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را
هوش مصنوعی: سرنوشت بد، هیچ کجا پناهی ندارد. برای برآورده شدن نیازها، نیازی به اندوه نیست، چون رود نیل، خود، جایی برای امید و روشنی نیست.
خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد
هر شوخ دیده ای نفریبد خلیل را
هوش مصنوعی: خورشید و ماه نمیتوانند من را از مسیرم منحرف کنند و هیچ جذابیت و زیبایی نمیتواند مرا فریب دهد.
دل می دهد به نیم تپش عرض حال خود
حاجت به نامه بر نبود جبرئیل را
هوش مصنوعی: دل به تپشهایی که دارد، احساسات و حال خود را بیان میکند و نیازی به نامه و واسطهای مثل جبرئیل نیست.
در بزم اهل دید، نگه ترجمان بس است
گل می زنیم روزنه قال و قیل را
هوش مصنوعی: در حضور افرادی که میتوانند واقعیات را ببینند، یک نگاه بهتنهایی کافی است. ما در این جمع مشغول لذتبردن و شادی هستیم و به شایعات و حاشیهها توجهی نداریم.
بر زور خود مناز که یک مشت بال و پر
درهم شکست شوکت اصحاب فیل را
هوش مصنوعی: با قدرت خود مخالفت نکن، زیرا یک مشت بال و پر آسیبدیده میتواند شوکت و عظمت کسانی را که به قدرت و ثروت خود میبالند، شکسته و نابود کند.
حیرانی جمال تو گردم که کرده است
از حسن سیر چشم، خدای جمیل را
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی تو به حیرت افتادهام، چون چشمانم از تماشای زیباییهای تو به سمت خداوند زیبا سرگردان شدهاند.
گویند بازگشت بخیلان بود به خاک
حاشا که هیچ خاک پذیرد بخیل را
هوش مصنوعی: میگویند که بخیلان به خاک بازمیگردند، اما نباید تصور کرد که هیچ زمینی بخیل را قبول کند.
هر جا حدیث اهل سخن در میان فتد
صائب بخوان تو این غزل بی بدیل را
هوش مصنوعی: هر کجا که سخن اهل علم و ادب مطرح باشد، تو این غزل بینظیر را بخوان.