گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۳

هست از زوال نعل در آتش کمال را
شد بوته گداز، تمامی هلال را
از چشم زخم، مهد امان است لاغری
داغ کلف به چهره نباشد هلال را
از عذر لب ببند که در شستن گناه
دست دگر بود عرق انفعال را
چون توتیا به دیده خود جای می دهند
دلهای دردمند، غبار ملال را
غیر از سرین یار در آغوش زین زر
یکجا که دیده ماه تمام و هلال را؟
از دست چپ چو راست گشایش طمع مدار
فیض نسیم صبح نباشد شمال را
خون خوردن است روزی اهل سخن ز فکر
از بوی مشک نیست تمتع غزال را
با بیکسان حمایت حق بیشتر بود
سیمرغ پرورد به ته بال، زال را
هر کس که زخمی از نظر شور گشته است
از گوشوار به شمرد گوشمال را
شد حسن خط یکی صد ازان خال عنبرین
مسعود کرد اختر سعد این وبال را
دل آب کن، وگرنه درین شیشه خانه نیست
آیینه ای که درک کند بی مثال را
صائب ز رزق بستگیی در حجاب نیست
مگشای پیش خلق دهان سؤال را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هست از زوال نعل در آتش کمال را
شد بوته گداز، تمامی هلال را
هوش مصنوعی: از بین رفتن نعل در آتش باعث می‌شود که کمال نیز از بین برود و تمام زیبایی‌ها و خوبی‌ها به تدریج محو شوند.
از چشم زخم، مهد امان است لاغری
داغ کلف به چهره نباشد هلال را
هوش مصنوعی: چشم‌زخم نمی‌تواند آسیبی به مهد امن بزند، و گرچه چهره افراد لاغر ممکن است داغ و آسیب‌دیده به نظر برسد، اما آن‌ها در واقع تحت تأثیر تابش نور خاصی هستند.
از عذر لب ببند که در شستن گناه
دست دگر بود عرق انفعال را
هوش مصنوعی: سکوت کن و عذر نیاور، زیرا در پاک کردن گناه، به جز تلاش و کوشش، راه دیگری وجود ندارد و نباید به بی‌عملی خود استناد کرد.
چون توتیا به دیده خود جای می دهند
دلهای دردمند، غبار ملال را
هوش مصنوعی: دل‌های رنج‌کشیده غبار غم را کنار می‌زنند و به جای آن، توتیا (ماده‌ای برای روشنی چشم) را در دیدگان خود می‌گذارند.
غیر از سرین یار در آغوش زین زر
یکجا که دیده ماه تمام و هلال را؟
هوش مصنوعی: غیر از پشتی یار و در آغوش او، جایی که می‌توانم زیبایی کامل و هلال ماه را ببینم، جایی نیست.
از دست چپ چو راست گشایش طمع مدار
فیض نسیم صبح نباشد شمال را
هوش مصنوعی: اگر به دنبال منفعت و سود از سمت چپ و راست باشی، نباید به امید برکات و نعمت‌های سلامتی صبحگاهی باشی، زیرا در این حالت به سمت شمال نخواهی رفت و به هدف نخواهی رسید.
خون خوردن است روزی اهل سخن ز فکر
از بوی مشک نیست تمتع غزال را
هوش مصنوعی: اهل علم و ادب در این روزها از اندیشه و تأمل به شدت در حال رنج و سختی هستند و نیازی به لذت بردن از زیبایی‌های ظاهری، مانند عطر خوش مشک، ندارند.
با بیکسان حمایت حق بیشتر بود
سیمرغ پرورد به ته بال، زال را
هوش مصنوعی: سیمرغ به زال توجه و حمایت بیشتری کرد، زیرا او تنها و بی‌کس بود.
هر کس که زخمی از نظر شور گشته است
از گوشوار به شمرد گوشمال را
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر نگاه عاشقانه آسیب دیده باشد، باید درد و ناراحتی‌اش را به حساب عشق بگذارد.
شد حسن خط یکی صد ازان خال عنبرین
مسعود کرد اختر سعد این وبال را
هوش مصنوعی: حسن خط، زیبایی خط نوشته را به تصویر می‌کشد که از وجود خال‌های خوش‌رنگ و دلنشینی مانند عنبر بهره‌مند است. این زیبایی چنان جذاب و خوشایند است که به خوشبختی و سعادت منجر می‌شود.
دل آب کن، وگرنه درین شیشه خانه نیست
آیینه ای که درک کند بی مثال را
هوش مصنوعی: دل را خالص و پاک کن، چون در این خانه شیشه‌ای، آینه‌ای نیست که بتواند زیبایی بی‌نظیر را درک کند.
صائب ز رزق بستگیی در حجاب نیست
مگشای پیش خلق دهان سؤال را
هوش مصنوعی: صائب می‌گوید که در حیات و روزی آدمی هیچ چیزی به‌عنوان حجاب وجود ندارد و باید سؤالات و ابهام‌ها را بدون تردید مطرح کرد و به میان مردم برود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۱۳ به خوانش عندلیب