گنجور

غزل شمارهٔ ۶۹۰۵

چون آب در لباس گل و خار بوده ای
ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای
چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای
گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای
موری اگر ز سینه برآورده است آه
با آن غرور حسن خبردار بوده ای
چون آب دایم آینه سازی است کار تو
در پیش خود تو نیز گرفتار بوده ای
از خود به صد نگاه تسلی نمی شوی
از ما زیاده تشنه دیدار بوده ای
ما غافل و تو از دل بیدار روز و شب
بیماردار این دل افگار بوده ای
چون مهر ما به خانه گدایی فتاده ایم
تو شوخ چشم بر سر بازار بوده ای
امروز یوسف تو دکان را نبسته است
دایم نهان ز جوش خریدار بوده ای
این آن غزل که اوحدی خوش کلام گفت
ای کم نموده رخ تو چه بسیار بوده ای

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون آب در لباس گل و خار بوده ای
ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای
هوش مصنوعی: تو که به سادگی و زیبایی گل و خار هستی، همچون آب زلالی که در این لباس پنهان شده‌ای، چقدر تلاش کرده‌ای تا این طور بی‌خبر از دنیای اطراف به نظر بیایی.
چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای
گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای
هوش مصنوعی: تو مانند افرادی که بی‌خیال و بی‌ملاحظه هستند، در هر جا و در هر حالتی خود را نشان داده‌ای؛ گاهی به شکل برگ، گاهی به صورت شکوفه و گاهی امثال میوه‌ها.
موری اگر ز سینه برآورده است آه
با آن غرور حسن خبردار بوده ای
هوش مصنوعی: اگر موری هم در دلش احساساتی دارد و از سینه‌اش آهی به گوش می‌رسد، به خاطر زیبایی و غرور توست که از آن آگاه هستی.
چون آب دایم آینه سازی است کار تو
در پیش خود تو نیز گرفتار بوده ای
هوش مصنوعی: مانند آب که همیشه در حال شکل دادن به تصاویر است، تو نیز در زندگی خود در حال بازتاب دادن و شکل دهی به آنچه هستی و محیط اطرافت می‌باشی.
از خود به صد نگاه تسلی نمی شوی
از ما زیاده تشنه دیدار بوده ای
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که به خودت دلداری بدهی، باز هم آرام نمی‌گیری. این نشان می‌دهد که تو واقعاً بیشتر از آنچه فکر می‌کنی، به دیدار ما مشتاق بوده‌ای.
ما غافل و تو از دل بیدار روز و شب
بیماردار این دل افگار بوده ای
هوش مصنوعی: ما غافل هستیم و تو از حال دلمان باخبری که روز و شب در این دل ناامید، درد و رنج به وجود آورده‌ای.
چون مهر ما به خانه گدایی فتاده ایم
تو شوخ چشم بر سر بازار بوده ای
هوش مصنوعی: هنگامی که عشق و محبت ما به حالتی افتاده است که در گدایی و بی‌پناهی به سر می‌بریم، تو ظاهرا در مکانی شاداب و پرهیاهو به سر می‌بردی.
امروز یوسف تو دکان را نبسته است
دایم نهان ز جوش خریدار بوده ای
هوش مصنوعی: امروز یوسف، که می‌توان او را به عنوان نماد زیبایی یا عشق در نظر گرفت، در دکان حضور ندارد و به طور مداوم از چشم خریداران پنهان شده است.
این آن غزل که اوحدی خوش کلام گفت
ای کم نموده رخ تو چه بسیار بوده ای
هوش مصنوعی: این غزل، اثر شاعر خوش سخن اوحدی است که در آن به زیبایی و جذابیت چهره تو اشاره کرده و از فراوانی زیبایی‌ات سخن می‌گوید.