گنجور

غزل شمارهٔ ۶۷۵

آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا
هر چند آب شد دل من بی شعور نیست
بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا
پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
جست آب را سکندر و شد خضر کامیاب
روزی به قسمت است نه کوشش درین سرا
داغم که خار خار طلب آفتاب را
چندان امان نداد که خاری کشد ز پا
رسم است قد شاخ ز حاصل دو تا شود
گردید قامت تو ز بی حاصلی دوتا
در پرده سیاهی فقرست نور فیض
آب حیات در دل شب می زند صلا
کوه غمی که در دل من پا فشرده است
صائب شود ز سایه او نیلگون، سما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیا ظرفیت و وسعت درک و فهم ندارد، در زندگی همچون یک قبر تنگ و محدود به مشکلات و سختی‌ها دچار می‌شود.
هر چند آب شد دل من بی شعور نیست
بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا
هوش مصنوعی: هرچند دل من برای تو شکسته و ناراحت است، اما هنوز هم می‌دانم که باید غریبه را از آشنا تشخیص دهم و این کار برای من دشوار نیست.
پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
هوش مصنوعی: خالصان و نیکوکاران بیشتر از بلایای روزگار تحمل می‌کنند، همان‌طور که گندم وقتی پاک و خالص شود، در آسیاب آسیب می‌بیند.
جست آب را سکندر و شد خضر کامیاب
روزی به قسمت است نه کوشش درین سرا
هوش مصنوعی: اسکندر به دنبال آب رفت و به نتیجه مطلوبی رسید، اما در زندگی، موفقیت به قسمت و سرنوشت بستگی دارد، نه تنها به تلاش و کوشش.
داغم که خار خار طلب آفتاب را
چندان امان نداد که خاری کشد ز پا
هوش مصنوعی: دلم پر از درد و غم است، به گونه‌ای که حتی درخواست نور خورشید هم به من اجازه نداد که به آرامش برسم و از این thornها رهایی یابم.
رسم است قد شاخ ز حاصل دو تا شود
گردید قامت تو ز بی حاصلی دوتا
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ظرافت قامت فرد اشاره دارد. در واقع، شاعر می‌گوید که اگرچه در زندگی ممکن است دچار ناکامی و کمبود باشیم، اما قامت و形 و زیبایی تو به گونه‌ای است که از این کمبودها بی‌خبر است و خود را به صورت شایسته‌ای نشان می‌دهد. بدین‌ترتیب، زیبایی و جذابیت تو حتی در شرایط سخت زندگی همچنان بر جا و چشم‌نواز است.
در پرده سیاهی فقرست نور فیض
آب حیات در دل شب می زند صلا
هوش مصنوعی: در دل شب تاریک و در شرایط فقری که وجود دارد، نوری از رحمت و برکت به مانند آب حیات در می‌تابد و به یاری می‌آید.
کوه غمی که در دل من پا فشرده است
صائب شود ز سایه او نیلگون، سما
هوش مصنوعی: غم بزرگی در دل من وجود دارد که مانند کوهی سنگین است، اما با ورود او، آن غم به رنگ آبی آسمان تبدیل می‌شود و تسکین می‌یابد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۶۷۵ به خوانش عندلیب