گنجور

غزل شمارهٔ ۶۵۷۵

در دل از نادان فزون صاحب هنر دارد گره
سرو موزون از درختان بیشتر دارد گره
در گلستان جهان هر لاله رخساری که هست
از غم عشق تو آهی در جگر دارد گره
در گرفتاری حلاوت های عالم مضمرست
نی به هر بندی جدا تنگ شکر دارد گره
بس که می پیچم دل شبها به یاد زلف او
هر رگم از رشته تب بیشتر دارد گره
از دو ناخن گر گره وا می شود، چون از صدف
بر جبین خویشتن دایم گهر دارد گره؟
آه سردی از لب هر کس که می گردد بلند
آفتابی در ته دل چون سحر دارد گره
رشته نگسسته باشد بی گره، چون اشک من
نگسلد هر چند از هم بیشتر دارد گره؟
نیست جای پرفشانی تنگنای آسمان
ورنه دل در سینه چندین بال و پر دارد گره
تا شدم از غنچه خسبان، شد پر از گل دامنم
در گشاد کارها دست دگر دارد گره
چون گشاید کار من زان در که دربانش ز منع
از دم عقرب بر ابرو بیشتر دارد گره
از سبک مغزی به فرقش تیغ می بارد مدام
بر جبین خویش هر کس چون سپر دارد گره
یک گره افزون نباشد رشته زنار را
سبحه تزویر از صد رهگذر دارد گره
ریخت چون برگ خزان از عقده دل ناخنم
حرف پوچ است این که از ناخن خطر دارد گره
در تلاش رشته کار من بی دست و پا
با همه بی دست و پایی بال و پر دارد گره
قرب حق در قبض بیش از بسط عارف را بود
با گهر در رشته پیوند دگر دارد گره
عقده زود از جبهه اهل کرم وا می شود
از حباب پوچ دریای گهر دارد گره
نیست ممکن سربرآرد از گریبان گهر
رشته از کوتاه بینی تا به سر دارد گره
نیست صائب دلخراشی کار اشک صافدل
ورنه در هر قطره ای صد نیشتر دارد گره

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دل از نادان فزون صاحب هنر دارد گره
سرو موزون از درختان بیشتر دارد گره
هوش مصنوعی: در دل آدم‌های نادان، تنها یک صاحب هنر وجود دارد که مانند گره‌ای از چوب، زیبایی و انطباق را از درختان بیشتر دارد.
در گلستان جهان هر لاله رخساری که هست
از غم عشق تو آهی در جگر دارد گره
هوش مصنوعی: در هر گوشه از این باغ زیبا، هر لاله‌ای که می‌بینی، به عشق تو دلی پر از غم دارد.
در گرفتاری حلاوت های عالم مضمرست
نی به هر بندی جدا تنگ شکر دارد گره
هوش مصنوعی: در مشکلات و دردسرهای زندگی، لذت‌ها و شادی‌های پنهانی وجود دارد که به راحتی قابل دسترسی نیستند. هر چند ممکن است در شرایط سخت به نظر برسد، اما حتی در این فشارها هم می‌توان نشانه‌هایی از خوشی و شیرینی را یافت.
بس که می پیچم دل شبها به یاد زلف او
هر رگم از رشته تب بیشتر دارد گره
هوش مصنوعی: شب‌ها به یاد زلف او آن‌قدر دل‌تنگ می‌شوم که هر رگ از بدنم بیشتر از قبل درگیر احساس تب و حرارت می‌شود.
از دو ناخن گر گره وا می شود، چون از صدف
بر جبین خویشتن دایم گهر دارد گره؟
هوش مصنوعی: اگر دو ناخن به هم گره بخورد، نیکوست، اما چون صدف همیشه بر پیشانی خود گوهر دارد، نشان‌دهنده ارزش واقعی اوست.
آه سردی از لب هر کس که می گردد بلند
آفتابی در ته دل چون سحر دارد گره
هوش مصنوعی: هر کسی که آهی می‌کشد و ناله‌ای به لب می‌آورد، در دلش امیدی همچون روشنی صبحگاه وجود دارد که به زندگی‌اش رونق می‌بخشد.
رشته نگسسته باشد بی گره، چون اشک من
نگسلد هر چند از هم بیشتر دارد گره؟
هوش مصنوعی: اگر رشته‌ای بدون گره باقی بماند، مانند اشک من است که هرگز از هم جدا نمی‌شود، هرچند که احتمالاً گره‌های بیشتری در آن وجود دارد.
نیست جای پرفشانی تنگنای آسمان
ورنه دل در سینه چندین بال و پر دارد گره
هوش مصنوعی: جای ابراز قدرت و نمایش توانایی در محدودیت‌های آسمان نیست، وگرنه دل در سینه دارای بال و پرهای زیادی است که می‌تواند پرواز کند.
تا شدم از غنچه خسبان، شد پر از گل دامنم
در گشاد کارها دست دگر دارد گره
هوش مصنوعی: وقتی که از غنچه به گل تبدیل شدم، دامنم پر از گل شد و با دست دیگرم به کارها مشغول شدم، اما هنوز در کارها مشکلاتی دارم که باید حل شوند.
چون گشاید کار من زان در که دربانش ز منع
از دم عقرب بر ابرو بیشتر دارد گره
هوش مصنوعی: زمانی که کار من از در دیگری که دربانش مانع می‌شود، گشوده شود، آن‌گاه می‌توانم بیشتر از سایه مشکلات به خودم بپردازم.
از سبک مغزی به فرقش تیغ می بارد مدام
بر جبین خویش هر کس چون سپر دارد گره
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر سبک‌مغزی و نادانی خود دچار مشکلات و آسیب‌ها می‌شود، معمولاً نگران پیامدهای رفتارهای ناپخته‌اش است. اما کسانی که از دانایی و آگاهی برخوردارند، مانند سپری از خود در برابر سختی‌ها محافظت می‌کنند.
یک گره افزون نباشد رشته زنار را
سبحه تزویر از صد رهگذر دارد گره
هوش مصنوعی: هیچ گره‌ای به رشته‌ی زنار اضافه نمی‌شود و گفته می‌شود که تزویر شامل گره‌های زیادی است که از چندین مسیر عبور می‌کند.
ریخت چون برگ خزان از عقده دل ناخنم
حرف پوچ است این که از ناخن خطر دارد گره
هوش مصنوعی: دل من مانند برگ‌های پاییز، به خاطر ناراحتی‌ها و فشارهایی که تحمل کرده‌ام، در هم ریخته است. حرفی که از ناخن و خطرش می‌زند، بی‌معنی و توخالی است و بیشتر به نوعی گرت و ضعف من اشاره دارد.
در تلاش رشته کار من بی دست و پا
با همه بی دست و پایی بال و پر دارد گره
هوش مصنوعی: در کوشش‌های من در کار، هیچ تلاشی بی‌دلیل نیست و حتی اگر از عهده کار به خوبی برنیایم، همه چیز به نوعی در هم تنیده و مرتبط است.
قرب حق در قبض بیش از بسط عارف را بود
با گهر در رشته پیوند دگر دارد گره
هوش مصنوعی: نزدیکی به خداوند بیشتر در حال محدودیت و فشردگی برای عارف وجود دارد، و این ارتباط عمیق مانند یک الماس است که در رشته‌های پیوند دیگری گره خورده است.
عقده زود از جبهه اهل کرم وا می شود
از حباب پوچ دریای گهر دارد گره
هوش مصنوعی: مشکلات و گره‌های زندگی به راحتی از بین می‌روند، در حالی که برخی ظواهر بی‌ارزش و فریبنده مانند حباب‌ها، هیچ‌چیزی را در اعماق خود ندارند. اهل کرم و بخشندگی به راحتی می‌توانند به این مسائل رسیدگی کنند.
نیست ممکن سربرآرد از گریبان گهر
رشته از کوتاه بینی تا به سر دارد گره
هوش مصنوعی: اگر انسان دیدگاه و افق محدودی داشته باشد، نمی‌تواند به دستاوردهای بزرگ و ارزشمند برسد. برای رسیدن به موفقیت و شکوفایی، باید از محدودیت‌ها فراتر رفت و افکار را گسترش داد.
نیست صائب دلخراشی کار اشک صافدل
ورنه در هر قطره ای صد نیشتر دارد گره
هوش مصنوعی: احساسات قلبی عمیق و دردناک در اشک‌های یک فرد صافدل نهفته است، زیرا در هر قطره اشک، جراحت و زخم‌های زیادی وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی غم و رنج اوست.