غزل شمارهٔ ۶۴۴۰
مکن منع تماشایی ز دیدن
که این گل کم نمی گردد به دیدن
کسی چون چشم بردارد ز رویی
که مانع شد عرق را از چکیدن
تو چون در جلوه آیی، سرو و گل را
فرامش می شود قامت کشیدن
مرا دست از دهان شکوه برداشت
گل از تغییر رنگ یار چیدن
ز خط گر پر برآری چون پریزاد
ز دام عشق نتوانی پریدن
مرا از خرمن افلاک، چون چشم
پر کاهی است حاصل از پریدن
دل وحشی چنان رام تو گردید
که جست از خاطرش فکر رمیدن
کمند گردن صید مرادست
ز مردم رشته الفت بریدن
درین محفل گر از روشندلانی
چو شمع انگشت خود باید گزیدن
به منزل بار خود افکنده بودم
اگر می رفت ره پیش از تپیدن
نگردد قطع راه عشق بی شوق
به پای خفته نتوان ره بریدن
به از جوش سخای چشمه سارست
جواب تلخ از دریا شنیدن
قناعت کن که چشم حرص را نیست
به زیر خاک چون دام آرمیدن
مزن زنهار لاف حق شناسی
چو نتوانی به کنه خود رسیدن
پس ازین چندین کشاکش، دام خود را
تهی می باید از دریا کشیدن
کم از کشورگشایی نیست صائب
گریبانی به دست خود دریدن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مکن منع تماشایی ز دیدن
که این گل کم نمی گردد به دیدن
هوش مصنوعی: برای جلوگیری از دیدن این گل، خود را محروم نکن، زیرا این کار باعث نمیشود که زیباییاش کم شود.
کسی چون چشم بردارد ز رویی
که مانع شد عرق را از چکیدن
هوش مصنوعی: اگر کسی از چهرهای نگاهش را بردارد، مانع از این میشود که عرق بر چهرهاش بچکد.
تو چون در جلوه آیی، سرو و گل را
فرامش می شود قامت کشیدن
هوش مصنوعی: وقتی تو ظاهر میشوی، سرو و گل فراموش میکنند که چطور قد بکشند.
مرا دست از دهان شکوه برداشت
گل از تغییر رنگ یار چیدن
هوش مصنوعی: من از دهان شکایت نمیکنم، زیرا تغییر رنگ محبوبم مرا به یاد گلها میاندازد.
ز خط گر پر برآری چون پریزاد
ز دام عشق نتوانی پریدن
هوش مصنوعی: اگر از خط و نوشتههای خود خارج شوی و همچون پری به آزادی پرواز کنی، هرگز نمیتوانی از دام عشق رها شوی.
مرا از خرمن افلاک، چون چشم
پر کاهی است حاصل از پریدن
هوش مصنوعی: من به مانند دانهای هستم که از خرمن آسمانها به زمین افتادهام، در حالی که تنها اندکی از وجودم باقی مانده و به راحتی میتوانم ناپدید شوم.
دل وحشی چنان رام تو گردید
که جست از خاطرش فکر رمیدن
هوش مصنوعی: دل سرکش و بیقرار من چنان آرامش تو را یافته که دیگر به فکر فرار و دوری از تو نیست.
کمند گردن صید مرادست
ز مردم رشته الفت بریدن
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی از قدرت عشق و رابطه صحبت میشود. همانطور که کمند (حلقهای برای شکار) به دور گردن شکار زده میشود، در عشق هم ممکن است افراد با احساسات همدیگر را به هم پیوند دهند. اما وقتی رشته دوستی یا محبت بریده میشود، دلها تضعیف میشوند و نتیجهای ناخوشایند خواهد داشت. در واقع، عشق میتواند هم باعث نزدیکی و هم سبب جدایی شود، و این نکته قوت و ضعفهای آن را به نمایش میگذارد.
درین محفل گر از روشندلانی
چو شمع انگشت خود باید گزیدن
هوش مصنوعی: در این جمع، اگر با افرادی که نور را به همراه دارند، مانند شمع باشید، باید به فکر انتخاب درست خود باشید و دقت کنید که به چه کسی نزدیک میشوید.
به منزل بار خود افکنده بودم
اگر می رفت ره پیش از تپیدن
هوش مصنوعی: اگر بار خود را به منزل گذاشته بودم، او میتوانست قبل از اینکه قلبم به تپش بیفتد، برود.
نگردد قطع راه عشق بی شوق
به پای خفته نتوان ره بریدن
هوش مصنوعی: اگر در عشق شوق و اشتیاق وجود نداشته باشد، نمیتوان به راحتی از موانع عبور کرد و به هدف رسید. باید شوق و انگیزهای در کار باشد تا بتوان از موانع گذشت.
به از جوش سخای چشمه سارست
جواب تلخ از دریا شنیدن
هوش مصنوعی: بهتر است از نعمت و بخشندگی چشمهها بهره ببریم تا اینکه جواب ناگواری را از دریا بشنویم.
قناعت کن که چشم حرص را نیست
به زیر خاک چون دام آرمیدن
هوش مصنوعی: به نیازی که داری قناعت کن، چرا که حریص بودن و چشم دوختن به دنیا حتی پس از مرگ هم ادامه پیدا نمیکند. پس بهتر است به آنچه در دست داری راضی باشی و از آرزوهای بیپایان دوری کنی.
مزن زنهار لاف حق شناسی
چو نتوانی به کنه خود رسیدن
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی به عمق وجود خود پی ببری، پس از فریب دادن خود با سخنان توخالی و ندا دادن به حقشناسی پرهیز کن.
پس ازین چندین کشاکش، دام خود را
تهی می باید از دریا کشیدن
هوش مصنوعی: بعد از این همه درگیری و تلاش، باید از این کشمکشها دست برداریم و خود را از فشار و سختی دور کنیم.
کم از کشورگشایی نیست صائب
گریبانی به دست خود دریدن
هوش مصنوعی: شاید بتوان گفت که دستیابی به قدرت و پیروزی، بهاندازه فتح سرزمینها اهمیت دارد. در اینجا، شاعر به این نکته اشاره میکند که گاهی باید به دست خود به مبارزهطلبی بپردازیم و موانع را از سر راه برداریم.