غزل شمارهٔ ۶۳۳۰
مرا ز لاله چراغ نظر شود روشن
ز قرب سوخته جانان شرر شود روشن
چو آتش جگر لعل، بی زوال بود
چراغ هر که به خون جگر شود روشن
ز بس گرفته ز نادیدنی شده است دلم
ز زنگ، آینه ام بیشتر شود روشن
ز حرف سرد دل ما چو غنچه بگشاید
چراغ ما به نسیم سحر شود روشن
دلی که تیره ز اوضاع روزگار شده است
در آفتاب قیامت مگر شود روشن
به گرمخونی من خسته ای ندارد عشق
چو شمع از رگ من نیشتر شود روشن
گره ز کار دل من شود به آبله باز
چنان که چشم صدف از گهر شود روشن
نکرد گرمی پرواز بی پر و بالم
کجا ز شمع مرا بال و پر شود روشن؟
درین محیط عنان را کشیده دار چو موج
که از استادگی آب گهر شود روشن
چراغ هر که ز دلهای گرم افروزد
ز آستین صبا بیشتر شود روشن
ز رشک حسن گلوسوز یار نیست بعید
چو شمع سبز اگر نیشکر شود روشن
ز عمر قسمت ما نیست جز زمان وداع
چو آن چراغ که وقت سحر شود روشن
نرفت تیرگی از دل به سعی ما صائب
مگر ز پرتو اهل نظر شود روشن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا ز لاله چراغ نظر شود روشن
ز قرب سوخته جانان شرر شود روشن
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر دیدن زیبایی معشوق، مانند لالهای روشن میشود و از محبت او، جانم همچون شعلۀ آتش روشن و تند میگردد.
چو آتش جگر لعل، بی زوال بود
چراغ هر که به خون جگر شود روشن
هوش مصنوعی: اگر آتش قلبی که از خون جگر روشن شده، همواره و بیزوال باشد، چراغ روشنایی میدهد. هر کسی که با درد و رنج خود، این روشنایی را به وجود آورد، میتواند راهنمای دیگران باشد.
ز بس گرفته ز نادیدنی شده است دلم
ز زنگ، آینه ام بیشتر شود روشن
هوش مصنوعی: به خاطر بیخبری و نادیدهگرفتن مسائل، دلام بسیار درگیر و غمگین شده است. امیدوارم آینهام به خاطر این وضعیت، روز به روز روشنتر و واضحتر شود.
ز حرف سرد دل ما چو غنچه بگشاید
چراغ ما به نسیم سحر شود روشن
هوش مصنوعی: وقتی دل ما از سخنان بیروح و سرد آزاد شود، مانند غنچهای که شکوفا میشود، نور زندگیمان با وزش نسیم صبح روشن و زنده خواهد شد.
دلی که تیره ز اوضاع روزگار شده است
در آفتاب قیامت مگر شود روشن
هوش مصنوعی: دلهایی که به خاطر وضعیتهای دشوار و ناگوار زندگی تاریک و غمگین شدهاند، تنها در زمان قیامت و در نور آن روز میتوانند دوباره روشن و روشنایی بگیرند.
به گرمخونی من خسته ای ندارد عشق
چو شمع از رگ من نیشتر شود روشن
هوش مصنوعی: عشق من به اندازهای پرحرارت است که خستگی را از من دور کرده است. مانند شمعی که از رگهای من نور میتابد، عشق باعث روشنی و زندگی در وجودم میشود.
گره ز کار دل من شود به آبله باز
چنان که چشم صدف از گهر شود روشن
هوش مصنوعی: اگر مشکلات و دردهای قلب من به دست تقدیر برطرف شود، مانند این است که چشم صدف از نور مروارید روشن شود.
نکرد گرمی پرواز بی پر و بالم
کجا ز شمع مرا بال و پر شود روشن؟
هوش مصنوعی: اگر پرواز و پرواز بیپر من گرم نباشد، کجا میتواند از شمع من بال و پر روشنی بگیرد؟
درین محیط عنان را کشیده دار چو موج
که از استادگی آب گهر شود روشن
هوش مصنوعی: در این فضا، باید مانند یک موج، کنترل اوضاع را در دست بگیری، تا مانند آب صاف و زلال، چیزهای با ارزش و گرانبها نمایان شوند.
چراغ هر که ز دلهای گرم افروزد
ز آستین صبا بیشتر شود روشن
هوش مصنوعی: هر کسی که از دلهای پرحرارت نورانی ایجاد کند، چراغش بیشتر از وزش نسیم صبا روشن خواهد شد.
ز رشک حسن گلوسوز یار نیست بعید
چو شمع سبز اگر نیشکر شود روشن
هوش مصنوعی: بسیار طبیعی است که اگر محبوب به زیبایی و فریبایی خود ادامه دهد، حسد گلها به او برانگیخته شود، مانند شمع سبز که اگر شکرشکند و روشن شود، مسلماً توجهها را جلب خواهد کرد.
ز عمر قسمت ما نیست جز زمان وداع
چو آن چراغ که وقت سحر شود روشن
هوش مصنوعی: از زندگی ما جز لحظهی وداع چیزی باقی نمیماند، مانند چراغی که فقط در زمان سحر روشن میشود.
نرفت تیرگی از دل به سعی ما صائب
مگر ز پرتو اهل نظر شود روشن
هوش مصنوعی: تاریکی و نگرانی دل ما با تلاشهای خودمان برطرف نمیشود، جز اینکه نور و درک اهل نظر و دانایی به ما برسد و دل را روشن کند.

صائب