غزل شمارهٔ ۶۲۰۰
ز دل مجموعه ای هر روز املا می توان کردن
ازین یک قطره خون صد نامه انشا می توان کردن
اگر روی دلی از کارفرما در میان باشد
به ناخن سنگ را آیینه سیما می توان کردن
نگردد لنگر تمکین حریف ناله عاشق
به هویی بیستون را دشت پیما می توان کردن
گریزد لشکر خواب گران از قطره آبی
به یک پیمانه از سر عقل را وا می توان کردن
نگیری گر به مرهم رخنه غمخانه دل را
ازین روزن دو عالم را تماشا می توان کردن
اگر دریوزه همت کنی از شوق بی پروا
سفر در آب و آتش بی محابا می توان کردن
خط پاکی ز سیلاب فنا دارد وجود ما
چه از ما می توان بردن، چه با ما می توان کردن؟
اگر بر دل گذاری همچو کشتی بار مردم را
به آسانی سفر بر روی دریا می توان کردن
اگر چه مزد کار خود نمی دانم دو عالم را
به انصافی مرا از خود تسلی می توان کردن
در آن وادی که من طرح شکار افکنده ام صائب
به دام عنکبوتان صید عنقا می توان کردن
غزل شمارهٔ ۶۱۹۹: چه باشد جان که نتوان صرف راه دلستان کردن؟غزل شمارهٔ ۶۲۰۱: به حسن خلق دلها را مسخر می توان کردن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دل مجموعه ای هر روز املا می توان کردن
ازین یک قطره خون صد نامه انشا می توان کردن
هوش مصنوعی: از دل میتوان هر روز سخنها و احساسات زیادی را استخراج کرد؛ با یک قطره خون، میتوان صدها نامه و نوشته عاطفی ایجاد کرد.
اگر روی دلی از کارفرما در میان باشد
به ناخن سنگ را آیینه سیما می توان کردن
هوش مصنوعی: اگر علاقه و محبت از طرف کارفرما وجود داشته باشد، حتی میتوان سنگ را به وسیله ناخن به صورتی زیبا و آینهوار تغییر داد.
نگردد لنگر تمکین حریف ناله عاشق
به هویی بیستون را دشت پیما می توان کردن
هوش مصنوعی: اگر عاشق در دلش ناله و غمی داشته باشد، نمیتواند از اوضاع و شرایط زندگیاش خلاص شود. مانند این است که در دشت بیستون، آرزوی پروازی را در دل داشته باشد. در حقیقت، نمیتواند به راحتی از این درد و رنج رهایی یابد.
گریزد لشکر خواب گران از قطره آبی
به یک پیمانه از سر عقل را وا می توان کردن
هوش مصنوعی: لشکر خواب گران با تنها یک قطره آب فرار میکنند، به گونهای که میتوان با یک پیمانه از عقل به آرامش رسید.
نگیری گر به مرهم رخنه غمخانه دل را
ازین روزن دو عالم را تماشا می توان کردن
هوش مصنوعی: اگر به دارویی برای جراحت قلبت دست نیابی، میتوانی از این پنجره به تماشای دو جهان بپردازی.
اگر دریوزه همت کنی از شوق بی پروا
سفر در آب و آتش بی محابا می توان کردن
هوش مصنوعی: اگر با عزم و اراده قوی به دنبال هدفی باشی، میتوانی بدون ترس و تردید از هر چالش و سختی عبور کنی و به آرزوهایت برسی.
خط پاکی ز سیلاب فنا دارد وجود ما
چه از ما می توان بردن، چه با ما می توان کردن؟
هوش مصنوعی: وجود ما مانند خطی است که در سیلاب نابودی پاک میشود. بنابراین، از ما چیزی نمیتوانند ببرند و با ما هم نمیتوانند کاری کنند.
اگر بر دل گذاری همچو کشتی بار مردم را
به آسانی سفر بر روی دریا می توان کردن
هوش مصنوعی: اگر دل شما وسیع و بزرگ باشد، مانند یک کشتی میتوانید به راحتی مشکلات و بارهای دیگران را تحمل کنید و به سفر زندگی ادامه دهید.
اگر چه مزد کار خود نمی دانم دو عالم را
به انصافی مرا از خود تسلی می توان کردن
هوش مصنوعی: هر چند که نمیدانم پاداش کارم چیست، اما میتوانم از دو جهان به انصاف و آرامش برخوردار شوم.
در آن وادی که من طرح شکار افکنده ام صائب
به دام عنکبوتان صید عنقا می توان کردن
هوش مصنوعی: در جایی که من نقشهی شکار را ترسیم کردهام، به زودی میتوانم همانند شکار پرندهی افسانهای، به دام عنکبوتها بیفتم.

صائب