گنجور

غزل شمارهٔ ۶۱۶۷

گلگل از می روی آتشناک جانان را ببین
گلفشانی را تماشا کن، چراغان را ببین
ای که می گویی چرا بی دین و دل گردیده ای
چشم های کافر آن نامسلمان را ببین
میوه فردوس را تاب نگاه گرم نیست
از نظر پوشیده آن سیب زنخدان را ببین
سرسری چون آب ازین بستانسرا نتوان گذشت
پای در دامن کش آن سرو خرامان را ببین
بی ثبات پا، گل از نظاره چیدن مشکل است
خار دیوار گلستان شو، گلستان را ببین
پیش دست و تیغ او سر بر خط تسلیم نه
آنگه از زخم نمایان مد احسان را ببین
ای که می گویی به گل خورشید را نتوان نهفت
روی گردآلود آن خورشید تابان را ببین
عشق چون پاک از غرض گردد کمند الفت است
گرد مجنون جمع این وحشی غزالان را ببین
خاکساری می دهد گردنکشان را خاکمال
گوی شو، سر پیش پا افکنده چوگان را ببین
موشکافی بی حضور قلب صائب مشکل است
جمع کن خود را و آن زلف پریشان را ببین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گلگل از می روی آتشناک جانان را ببین
گلفشانی را تماشا کن، چراغان را ببین
هوش مصنوعی: به تماشای زیبایی‌های عشق و دلربایی محبوب بپرداز و از جلوه‌های درخشان و شگفت‌انگیز آن لذت ببر.
ای که می گویی چرا بی دین و دل گردیده ای
چشم های کافر آن نامسلمان را ببین
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌گویی چرا بی‌دین و بی‌دل شده‌ای، به چشمان کافر آن نامسلمان نگاه کن.
میوه فردوس را تاب نگاه گرم نیست
از نظر پوشیده آن سیب زنخدان را ببین
هوش مصنوعی: میوه بهشتی را نمی‌توان به راحتی تماشا کرد؛ نگاهی به آن سیب زیبا که بر روی گونه اوست، بینداز!
سرسری چون آب ازین بستانسرا نتوان گذشت
پای در دامن کش آن سرو خرامان را ببین
هوش مصنوعی: نمی‌توان از این باغ به سادگی عبور کرد؛ باید با دقت و توجه، به زیبایی و آرامش آن گردن کشید و به تماشای آن سرو زیبا پرداخت.
بی ثبات پا، گل از نظاره چیدن مشکل است
خار دیوار گلستان شو، گلستان را ببین
هوش مصنوعی: اگر انسان نتواند به خوبی در مسیرش قدم بردارد و وضعیتی ناپایدار داشته باشد، نمی‌تواند زیبایی‌ها را به درستی درک کند. برای بهره‌مندی از زیبایی‌های زندگی، باید چالش‌ها و مشکلات را پشت سر گذاشت و در عین حال، به شگفتی‌های دنیا توجه کرد.
پیش دست و تیغ او سر بر خط تسلیم نه
آنگه از زخم نمایان مد احسان را ببین
هوش مصنوعی: در برابر قدرت و شمشیر او، سر را به نشانه تسلیم خم کن و وقتی زخم‌ها را دیدی، نشان رحمت و لطف او را درک کن.
ای که می گویی به گل خورشید را نتوان نهفت
روی گردآلود آن خورشید تابان را ببین
هوش مصنوعی: تو که می‌گویی نمی‌توان خورشید را از پشت گل پنهان کرد، به آسمان نگاه کن و تابش نورانی این خورشید روشن را ببین.
عشق چون پاک از غرض گردد کمند الفت است
گرد مجنون جمع این وحشی غزالان را ببین
هوش مصنوعی: عشق وقتی خالص و بدون هدف‌های شخصی باشد، به مانند یک دام برای جذب محبت و دوستی است. در اینجا، می‌توان مجنون را دید که چگونه به دور غزالان وحشی جمع شده است.
خاکساری می دهد گردنکشان را خاکمال
گوی شو، سر پیش پا افکنده چوگان را ببین
هوش مصنوعی: خاکساری به کسانی که برتری دارند، نشان می‌دهد که با تواضع و فروتنی با آنها برخورد کنیم. به افرادی که خود را بالا می‌دانند، یادآور می‌شود که باید سرشان را پایین بیاورند و مانند توپ چوگان به زمین بیفتند.
موشکافی بی حضور قلب صائب مشکل است
جمع کن خود را و آن زلف پریشان را ببین
هوش مصنوعی: تحلیل و بررسی مسائل به دور از احساس و توجه واقعی دشوار است. باید خودت را جمع و جور کنی و نگاهی به آن حالت نامنظم و زیبای زلف‌هایت بیندازی.