غزل شمارهٔ ۶۰۸۸
شکوه بیهوده از ناسازی گردون مکن
این جراحت را به شمشیر زبان افزون مکن
تلخی ایام را بر خود گوارا کن به صبر
تا ز می پر توان کرد این قدح پر خون مکن
دست افسوس است بار سرو موزون، زینهار
تا تو هم بی بر نگردی مصرعی موزون مکن
صبح پیری نیست چون شام جوانی پرده پوش
آنچه ممکن بود کردی پیش ازین، اکنون مکن
از شکست خصم خوشحالی، ندامت بردهد
زینهار این ریزه الماس در معجون مکن
می نشیند زود در گل کشتی سنگین رکاب
تکیه بر سیم و زر بسیار چون قارون مکن
تاج دریای گهر شد از سبکروحی حباب
چون ز خود گشتی تهی اندیشه از جیحون مکن
زردرو از برگریزان ندامت می شوی
روی خود را از شراب بی غمی گلگون مکن
چاره بیماری دل را ز افلاطون مجوی
زین طبیب خام درد خویش را افزون مکن
حسن شرم آلود لیلی دامن از خود می کشد
از غزالان گرد خود هنگامه چون مجنون مکن
چون مسیحا پای همت بر سر گردون گذار
خویش را در خم حصاری همچو افلاطون مکن
می شود سنگ ملامت در کف طفلان غریب
از سواد شهر صائب روی در هامون مکن
غزل شمارهٔ ۶۰۸۷: مجلس اغیار را از خنده گلریزان مکنغزل شمارهٔ ۶۰۸۹: از برای کام دنیا خویش را غمگین مکن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکوه بیهوده از ناسازی گردون مکن
این جراحت را به شمشیر زبان افزون مکن
هوش مصنوعی: از شکایت بیمورد در برابر مشکلات زندگی پرهیز کن و اجازه نده که زبان تو این زخمها را عمیقتر کند.
تلخی ایام را بر خود گوارا کن به صبر
تا ز می پر توان کرد این قدح پر خون مکن
هوش مصنوعی: روزهای سخت و تلخ را با صبوری تحمل کن تا بتوانی از شراب زندگی لذت ببری، این جام پر از خون را خراب نکن.
دست افسوس است بار سرو موزون، زینهار
تا تو هم بی بر نگردی مصرعی موزون مکن
هوش مصنوعی: دست افسوس به خاطر قامت زیبا و موزون درخت سرو است، مواظب باش تا زمانی که تو هم فاقد زیبایی و هماهنگی نباشی، شعری موزون نساز.
صبح پیری نیست چون شام جوانی پرده پوش
آنچه ممکن بود کردی پیش ازین، اکنون مکن
هوش مصنوعی: صبح پیری فرا نرسیده است، مانند شب جوانی. آنچه را که در گذشته ممکن بود انجام بدهی، اکنون دیگر انجام نده.
از شکست خصم خوشحالی، ندامت بردهد
زینهار این ریزه الماس در معجون مکن
هوش مصنوعی: از پیروزی بر دشمن شاد نباش، زیرا ممکن است پشیمانی به بار آورد. مراقب باش که این دانههای ارزشمند را در ترکیب نادرستی استفاده نکنی.
می نشیند زود در گل کشتی سنگین رکاب
تکیه بر سیم و زر بسیار چون قارون مکن
هوش مصنوعی: زود در گل مینشیند و بر مرکب سنگین مینشیند، با تکیه بر نقره و طلا بسیار، مانند قارون عمل نکن.
تاج دریای گهر شد از سبکروحی حباب
چون ز خود گشتی تهی اندیشه از جیحون مکن
هوش مصنوعی: تاجی که بر سر دریا نشسته، به خاطر سبکی روحش به حبابی تبدیل شده است. هنگامی که این حباب از خود خالی میشود، دیگر هیچ چیزی از آب جیحون نخواهد داشت. پس مراقب باشید که از این حالت بیهویتی خارج نشوید.
زردرو از برگریزان ندامت می شوی
روی خود را از شراب بی غمی گلگون مکن
هوش مصنوعی: اگر از برگهای زرد درختان غمگین شوی، نگذار چهرهات از خوشحالی و شادابی شرابگون شود.
چاره بیماری دل را ز افلاطون مجوی
زین طبیب خام درد خویش را افزون مکن
هوش مصنوعی: برای درمان درد دل، به دنبال افلاطون نباش، زیرا این پزشک ناآگاه، تنها درد تو را بیشتر میکند.
حسن شرم آلود لیلی دامن از خود می کشد
از غزالان گرد خود هنگامه چون مجنون مکن
هوش مصنوعی: لیلی با حیا و خجالت، دامنش را از خود دور میکند و باعث میشود که پیرامونش شلوغی و همهمهای ایجاد شود. ای مجنون، این حالت او را نبین و نگران نباش.
چون مسیحا پای همت بر سر گردون گذار
خویش را در خم حصاری همچو افلاطون مکن
هوش مصنوعی: زمانی که مانند مسیحا اراده و تلاش خود را به اوج برسانی، خود را در چارچوبها و محدودیتهای کوچک قرار نده و همچون افلاطون در حصاری گرفتار نکن.
می شود سنگ ملامت در کف طفلان غریب
از سواد شهر صائب روی در هامون مکن
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که عیبها و نواقص دیگران نباید برای بچههای بیپناه مانند سنگی سنگین باشد. همچنین به کسی توصیه میشود که در مورد نقص یا خطای دیگران دقت و حساسیت نشان ندهد و از قضاوت نادرست دوری کند.