گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۴۷

از سرانجام سفر غافل نمی باید شدن
دل نهاد عمر مستعجل نمی باید شدن
در طریق شوق می باید گذشت از برق و باد
همسفر با مردم کاهل نمی باید شدن
عرض ره بر طول افزودن طریق عقل نیست
همچو مستان هر طرف مایل نمی باید شدن
تا به دریا می توان دست و بغل رفتن چو موج
خشک بر یک جای چون ساحل نمی باید شدن
کشتی نوح است صاحبدل درین دریای خون
در شکست هیچ صاحبدل نمی باید شدن
ناخنی تا هست در کف آه درد آلود را
دلگران از عقده مشکل نمی باید شدن
گوهری جز عقده دل نیست در بحر سراب
طالب دنیای بی حاصل نمی باید شدن
در نگارستان وحدت هر غباری محملی است
همچو مجنون محو یک محمل نمی باید شدن
نیست غیر از خوردن دل روزی ماه تمام
مرد دل خوردن نه ای، کامل نمی باید شدن
دعوی آزادگی بر طاق می باید گذاشت
چون صنوبر زیر بار دل نمی باید شدن
نشأه این باده مغز هوشمندی می خورد
از شراب عجب لایعقل نمی باید شدن
شکر خودکامی به ناکامان مدارا کردن است
غافل از ناکامی سایل نمی باید شدن
شمع را هنگامه آرایی به کشتن داده است
گرم در آرایش محفل نمی باید شدن
حسن معنی لیلی و الفاظ رنگین محمل است
پیش لیلی واله محمل نمی باید شدن
ملک دل را یاد مردم لشکر بیگانه است
صائب از یاد خدا غافل نمی باید شدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از سرانجام سفر غافل نمی باید شدن
دل نهاد عمر مستعجل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: باید توجه کرد که در پایان سفر، نباید غافل شد و باید دل را به آنچه باقی مانده سپرد؛ زیرا عمر بسیار کوتاه و گذراست.
در طریق شوق می باید گذشت از برق و باد
همسفر با مردم کاهل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: در راه عشق و اشتیاق، باید از راه‌های دشوار و سریع گذر کنیم و نباید با افرادی که تنبل و بی‌عزم هستند هم‌سفر شویم.
عرض ره بر طول افزودن طریق عقل نیست
همچو مستان هر طرف مایل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: افزودن طول مسیر در راستای هدف، کار درست و منطقی نیست؛ مانند افرادی که در حالت مستی، به هر طرف تمایل پیدا می‌کنند و نمی‌توانند به درستی راه را دنبال کنند.
تا به دریا می توان دست و بغل رفتن چو موج
خشک بر یک جای چون ساحل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: تا زمانی که می‌توان در دریا غرق شد و مثل موج، چالاک و آزاد بود، نباید مثل ساحل در یک نقطه ثابت ماند و ساکت بود.
کشتی نوح است صاحبدل درین دریای خون
در شکست هیچ صاحبدل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: کشتی نوح که نماد نجات و ایمنی است، در دریای پرخون و مشکلات، هنوز هم برای صاحبدلان و کسانی که به حقیقت ایمان دارند، دلیلی برای ناامیدی وجود ندارد. هیچ کس نباید در این وضعیت سخت، دچار شکست و انکار شود.
ناخنی تا هست در کف آه درد آلود را
دلگران از عقده مشکل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: تا زمانی که ناخن بر کف دست وجود دارد، دل‌های آزرده و پر از درد نباید به مشکلات عمیق دچار شوند.
گوهری جز عقده دل نیست در بحر سراب
طالب دنیای بی حاصل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: در دل آدمی چیزی جز درد و رنج نیست و در دنیای فریبنده و بی‌فایده، نباید به دنبال آنچه منحصر به خود نیست، رفت.
در نگارستان وحدت هر غباری محملی است
همچو مجنون محو یک محمل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: در باغ وحدت، هر ذره غبار به نوعی وسیله‌ای است برای انتقال مفهوم عشق، و مانند مجنون که فقط به یک وسیله خاص توجه دارد، نباید تنها به یک چیز وابسته شد.
نیست غیر از خوردن دل روزی ماه تمام
مرد دل خوردن نه ای، کامل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: جز خوردن و دل‌خوشی، چیز دیگری نیست که دنبا‌ل آن برویم؛ روزی‌هایمان همانند ماه، کامل و بی‌نقص است. این دل‌خوشی و لذت نباید از ما دور شود و باید در زندگی به آن توجه کنیم.
دعوی آزادگی بر طاق می باید گذاشت
چون صنوبر زیر بار دل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: برای ادعای آزادگی، باید از خودگذشتگی کرد؛ زیرا مانند درخت صنوبر که زیر فشار و بار نرمی نمی‌شود، انسان نیز باید مقاوم و استوار بماند.
نشأه این باده مغز هوشمندی می خورد
از شراب عجب لایعقل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: این باده‌ای که به آن اشاره شده، به نوعی ناشی از یک شعور عمیق است که دچار شگفتی شده و لذا نباید از این حالت بی‌خبری و نادانی خارج شود. در واقع، وضعیت عقلانی و هوشمندی انسان با این میگساری و عیش در تضاد است.
شکر خودکامی به ناکامان مدارا کردن است
غافل از ناکامی سایل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: شکرگزاری افرادی که به راحتی به خواسته‌هایشان می‌رسند، باید با افرادی که در رسیدن به آرزوهایشان ناکام هستند، به شیوه‌ای ملایم و با احترام باشد. کسی که در مسیر خواسته‌هایش ناکام مانده، نباید به خاطر این ناکامی، به تلخی و خشمگرایی دچار شود.
شمع را هنگامه آرایی به کشتن داده است
گرم در آرایش محفل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: شمع در حال زیباسازی و زینت بخشیدن به محفل است، اما خود را در خطر خاموشی قرار داده است. در این حال، نباید به تزیین و برگزاری مجالس ادامه دهد، زیرا این کار می‌تواند به نابودی‌اش منجر شود.
حسن معنی لیلی و الفاظ رنگین محمل است
پیش لیلی واله محمل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: زیبایی و معنی وجود لیلی همچون یک وسیله تزئینی و رنگین است، اما برای عاشق لیلی، نیازی به این تزئینات نیست و او باید درک عمیق‌تری از لیلی داشته باشد.
ملک دل را یاد مردم لشکر بیگانه است
صائب از یاد خدا غافل نمی باید شدن
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه دل ممکن است به یاد و فکر مردم بیگانه و لشکر آنها باشد، اما نباید از یاد خدا غافل شد. به عبارتی، اهمیت یاد خدا و توجه به او بیشتر از هر چیز دیگری است و نباید اجازه داد که دغدغه‌های دنیوی ما را از این یاد غافل کند.