غزل شمارهٔ ۶۰۴۵
پیش مستان از خرد بیگانه می باید شدن
چون به طفلان می رسی دیوانه می باید شدن
مدتی در خواب بی دردی به سر بردی، بس است
این زمان در عاشقی افسانه می باید شدن
هرزه خندی آبروی شیشه را بر خاک ریخت
باده چون خوردی، لب پیمانه می باید شدن
دامن بخت بلند آسان نمی آید به دست
در زمین خاکساری دانه می باید شدن
عاشقی و کوچه گردی در جوانی ها خوش است
پیر چون گشتی وبال خانه می باید شدن
نیست آسان در حریم زلف او محرم شدن
بی زبان با صد زبان چون شانه می باید شدن
خصم سرکش را توان ز افتادگی تسخیر کرد
شیشه چون گردن کشد، پیمانه می باید شدن
روزگاری شعله آواز مطرب بوده ای
مدتی هم شمع ماتمخانه می باید شدن
آشنای معنی بیگانه گشتن سهل نیست
صائب از هر آشنا بیگانه می باید شدن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیش مستان از خرد بیگانه می باید شدن
چون به طفلان می رسی دیوانه می باید شدن
هوش مصنوعی: برای درک خوشی و شادی باید از خرد و تفکر گذشت و مانند یک کودک یا دیوانه رفتار کرد. زمانی که با مستان و خوشگذرانان روبهرو میشوی، باید از نقطه نظر عقل دور شوی و خود را به حالتی بی غمی برسانی.
مدتی در خواب بی دردی به سر بردی، بس است
این زمان در عاشقی افسانه می باید شدن
هوش مصنوعی: مدتی را بدون درد و رنج سپری کردی، حالا کافی است؛ در عشق باید به روایتی واقعی تبدیل شوی.
هرزه خندی آبروی شیشه را بر خاک ریخت
باده چون خوردی، لب پیمانه می باید شدن
هوش مصنوعی: وقتی کسی با بیهودهگویی یا خندههای بیموقع، به اعتبار و آبروی دیگران آسیب میزند، باید مراقب باشد که اگر لب به نوشیدنی بزند، به تدریج به سوی تخریب و از دست دادن اعتبار خود نیز میرود.
دامن بخت بلند آسان نمی آید به دست
در زمین خاکساری دانه می باید شدن
هوش مصنوعی: برای دستیابی به شانس و موفقیت، باید تلاش و زحمت کشید؛ چون فقط با نشستن و انتظار، به هدف نمیرسیم و باید برای رسیدن به خواستههایمان، از زمین و کار سخت شروع کنیم.
عاشقی و کوچه گردی در جوانی ها خوش است
پیر چون گشتی وبال خانه می باید شدن
هوش مصنوعی: عاشقی و به تماشای جوانی گشتن در دوران جوانی لذتبخش است، اما وقتی پیر شدی، باید به مسئولیتهای خانه و خانواده توجه کنی.
نیست آسان در حریم زلف او محرم شدن
بی زبان با صد زبان چون شانه می باید شدن
هوش مصنوعی: وارد شدن به دایره حریم زلف او کار آسانی نیست؛ باید مانند شانه، بیزبان و با صد زبان، درک و فهم عمیق داشت.
خصم سرکش را توان ز افتادگی تسخیر کرد
شیشه چون گردن کشد، پیمانه می باید شدن
هوش مصنوعی: برای غلبه بر دشمن سرکش، باید از شیوهای خاص استفاده کرد. وقتی شیشه به حالت خمیده در میآید، باید از پیمانهای برای پر کردن آن بهره گرفت.
روزگاری شعله آواز مطرب بوده ای
مدتی هم شمع ماتمخانه می باید شدن
هوش مصنوعی: زمانی صدای ساز و آواز تو درخشش و شادی به ارمغان آورده، اما اکنون باید برای مدتی در نقش شمعی در فضای غم و اندوه قرار بگیری.
آشنای معنی بیگانه گشتن سهل نیست
صائب از هر آشنا بیگانه می باید شدن
هوش مصنوعی: فهمیدن عمق یک مفهوم و غریبه شدن با آن کار آسانی نیست. صائب میگوید که از هر شخصی که با تو آشناست، ممکن است فاصله بگیری.