گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۲۴

دل مدام از خط و زلف یار می گوید سخن
هر که سودایی شود بسیار می گوید سخن
نیست مانع چشم او را خواب ناز از گفتگو
آنچنان کز بیخودی بیمار می گوید سخن
در صف آزاد مردان کمترست از جوز پوچ
هر سبک مغزی که از دستار می گوید سخن
پیش رخساری که می لغزد بر او پای نگاه
ساده لوح آن کس که از گلزار می گوید سخن
با پشیمانی نگردد قدرت گفتار جمع
نیست نادم هر که ز استغفار می گوید سخن
هر که گرد حرف حرف خود نگردد بارها
گر بود مرکز، که بی پرگار می گوید سخن
می کند نزدیک راه عیبجویان را به خود
کارپردازی که دور از کار می گوید سخن
نیست ساحل را ز راز سینه دریا خبر
وای بر مستی که با هشیار می گوید سخن
می کند ناقص عیاری های خود را سکه دار
کاملی کز درهم و دینار می گوید سخن
عقل میدان سخن بر عاقلان کرده است تنگ
ورنه مجنون با در و دیوار می گوید سخن
می شود کوته به اندک روزگاری عمر او
هر که صائب چون قلم بسیار می گوید سخن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل مدام از خط و زلف یار می گوید سخن
هر که سودایی شود بسیار می گوید سخن
هوش مصنوعی: دل همیشه از زیبایی و جذابیت معشوق صحبت می‌کند و هر کسی که دلبسته شود، خیلی زیاد درباره‌اش حرف می‌زند.
نیست مانع چشم او را خواب ناز از گفتگو
آنچنان کز بیخودی بیمار می گوید سخن
هوش مصنوعی: خواب چشمان او به قدری شیرین و سرگرم‌کننده است که هیچ چیزی نمی‌تواند او را از صحبت کردن منصرف کند. در این حال، آن کسی که در حال بی‌خودی است، از روی بیماری و ناتوانی شروع به صحبت کردن می‌کند.
در صف آزاد مردان کمترست از جوز پوچ
هر سبک مغزی که از دستار می گوید سخن
هوش مصنوعی: در میان مردان آزاد و با ارزش، تعداد افرادی که حقیقتاً شایسته‌اند کمتر از تعداد کسانی است که به حرف‌های سطحی و بی‌محتوا می‌پردازند.
پیش رخساری که می لغزد بر او پای نگاه
ساده لوح آن کس که از گلزار می گوید سخن
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت ظاهری یک معشوق اشاره دارد که باعث می‌شود فردی که به او می‌نگرد، به طور ناخودآگاه دچار حیرت و سردرگمی شود. شخصی که در مورد زیبایی‌ها و خوشی‌های زندگی صحبت می‌کند، در اصل درک درستی از آنچه که در اطرافش می‌گذرد ندارد و به نوعی ساده‌انگار است.
با پشیمانی نگردد قدرت گفتار جمع
نیست نادم هر که ز استغفار می گوید سخن
هوش مصنوعی: اگر کسی از کارهای خود پشیمان است و می‌خواهد عذرخواهی کند، باید بداند که همه نمی‌توانند به راحتی احساساتشان را بیان کنند. در واقع، ندامت واقعی نیازمند جرأت است و هر کسی که تصمیم به استغفار می‌گیرد نمی‌تواند به آسانی از آن سخن بگوید.
هر که گرد حرف حرف خود نگردد بارها
گر بود مرکز، که بی پرگار می گوید سخن
هوش مصنوعی: هر کسی که به کلام خود توجه نکند، هرچقدر هم که در مرکز توجه باشد، سخنانش از دقت و نظم بی‌بهره خواهد بود.
می کند نزدیک راه عیبجویان را به خود
کارپردازی که دور از کار می گوید سخن
هوش مصنوعی: اگر کسی به عیوب دیگران دقت کند و انتقاد کند، باید بداند که خود او هم در کارش کوتاهی می‌کند و از روی کم‌کاری به دیگران ایراد می‌گیرد.
نیست ساحل را ز راز سینه دریا خبر
وای بر مستی که با هشیار می گوید سخن
هوش مصنوعی: ساحل از رازهای دریا بی‌خبر است و افسوس بر کسی که در حال مستی حرف می‌زند در حالی که هشیار به نظر می‌رسد.
می کند ناقص عیاری های خود را سکه دار
کاملی کز درهم و دینار می گوید سخن
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که شخصی با نواقص و ضعف‌های خود، انتظار دارد که به گونه‌ای کامل و بی‌نقص جلوه کند. او در تلاش است تا خود را به عنوان شخصی باکیفیت و معتبر معرفی کند، در حالی که واقعیت چیز دیگری است. این دوگانگی میان ظاهر و باطن نشان‌دهنده‌ی تفاوت میان آنچه که هست و آنچه که ادعا می‌کند، می‌باشد.
عقل میدان سخن بر عاقلان کرده است تنگ
ورنه مجنون با در و دیوار می گوید سخن
هوش مصنوعی: عقل باعث شده که صحبت کردن برای افراد عاقل محدود باشد، در حالی که مجنون بدون هیچ مانعی با دیوارها و دیگر اشیاء گفتگو می‌کند.
می شود کوته به اندک روزگاری عمر او
هر که صائب چون قلم بسیار می گوید سخن
هوش مصنوعی: زندگی هر کسی مانند عمر کوتاهی است که به سرعت می‌گذرد، به همین دلیل کسانی چون صائب که زیاد و به طور مداوم صحبت می‌کنند، باید قدر زمان خود را بیش از پیش بدانند.