غزل شمارهٔ ۶۰۰۸
راز را در سینه دشوارست پنهان داشتن
ورنه آسان است اخگر در گریبان داشتن
گوی توفیق از خم چوگان گردون بردن است
گوشه کردن از جهان، سر در گریبان داشتن
ابر هیهات است بیرون آید از تسخیر برق
عشق عالمسوز را پوشیده نتوان داشتن
می کند از مهر خاموشی تراوش راز عشق
مشک را در نافه ممکن نیست پنهان داشتن
سینه ها را می کند گنجینه گوهر چو کوه
زیر تیغ از سخت جانی پا به دامان داشتن
از زمین شور باشد زعفران کردن طمع
دلگشایی چشم از صحرای امکان داشتن
ترک خواهش کن که می سازد صدف را دل دو نیم
کاسه دریوزه پیش ابر نیسان داشتن
هست باران داشتن از کاغذ ابری طمع
چشم ریزش از کف خشک لئیمان داشتن
خوار می گردد عزیزان را کند هر کس که خوار
از بصیرت نیست یوسف را به زندان داشتن
بهتر از گنج گهر بی خواست بخشیدن بود
پاس آب روی سایل از کریمان داشتن
از شکست دل دو جانب را رعایت کردن است
پیش زنگی در بغل آیینه پنهان داشتن
لرزش بیدل به جان در زیر تیغ آبدار
هست چون پاس نفس در آب حیوان داشتن
می کند دل را چو سرو آزاد از دلبستگی
چشم پیش پا چو نرگس در گلستان داشتن
زیر سرو و بید دامان طمع وا کردن است
کاسه دریوزه پیش این خسیسان داشتن
قطره ناچیز را تشریف گوهر می دهد
یاد گیرید از صدف آیین مهمان داشتن
صد دل آشفته را شیرازه می باید شدن
نیست معشوقی همین زلف پریشان داشتن
دیدی از اخوان چه خواری ها عزیز مصر دید
چشم دلجویی نمی باید ز اخوان داشتن
این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است
گنج پابرجاست پای خود به دامان داشتن
غزل شمارهٔ ۶۰۰۷: پیچ و تاب عشق را نتوان ز جان برداشتنغزل شمارهٔ ۶۰۰۹: کار هر بی ظرف نبود عشق پنهان داشتن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
راز را در سینه دشوارست پنهان داشتن
ورنه آسان است اخگر در گریبان داشتن
هوش مصنوعی: نگهداشتن راز در دل دشوار است، اما در حقیقت، نگهداشتن آتش در آغوش خیلی آسانتر است.
گوی توفیق از خم چوگان گردون بردن است
گوشه کردن از جهان، سر در گریبان داشتن
هوش مصنوعی: موفقیت یعنی این که با دقت و تمرکز از چالشها و ناملایمات دنیا عبور کنیم و خود را در حاشیه قرار دهیم، به طوری که به درون خود بپردازیم و از مشکلات فاصله بگیریم.
ابر هیهات است بیرون آید از تسخیر برق
عشق عالمسوز را پوشیده نتوان داشتن
هوش مصنوعی: ابر نمیتواند از تسلط برق عشق که جهان را میسوزاند، فرار کند و خود را پنهان نگهدارد.
می کند از مهر خاموشی تراوش راز عشق
مشک را در نافه ممکن نیست پنهان داشتن
هوش مصنوعی: دوست داشتن و عشق، مانند عطری است که نمیتوان آن را پنهان کرد. هر چه تلاش کنیم ساکت بمانیم یا راز سکوت را نگهداریم، در نهایت احساسات ما خود را نشان میدهند و نمیتوانیم آن را مخفی کنیم. عشق به طور طبیعی در وجود ما جاری است و به سادگی نمیتوان آن را کتمان کرد.
سینه ها را می کند گنجینه گوهر چو کوه
زیر تیغ از سخت جانی پا به دامان داشتن
هوش مصنوعی: دلها همچون گنجینههای باارزشند که به دلیل سختی و تلاش زیاد، مانند کوهی در برابر چالشها و مشکلات ایستادهاند و نمیگذارند احساسات و آرزوهایشان نابود شود.
از زمین شور باشد زعفران کردن طمع
دلگشایی چشم از صحرای امکان داشتن
هوش مصنوعی: از زمین خشک و سخت، زعفران میروید و دل انسان برای به دست آوردن زیباییهای چشمنواز از دنیای ممکن، شاد میشود.
ترک خواهش کن که می سازد صدف را دل دو نیم
کاسه دریوزه پیش ابر نیسان داشتن
هوش مصنوعی: از خواستههای خود دست بردار، زیرا قلبی که شکستهشود، مانند صدفی است که چیزی درونش نمیگذارد و در برابر ابرها و طوفانها آسیبپذیر میشود.
هست باران داشتن از کاغذ ابری طمع
چشم ریزش از کف خشک لئیمان داشتن
هوش مصنوعی: باران داشتن یعنی از کاغذ نازک ابری چیزی به دست آوردن، در حالی که نگاه کن از دست کسانی که چیزی ندارند، چیزی به دست نمیآوریم.
خوار می گردد عزیزان را کند هر کس که خوار
از بصیرت نیست یوسف را به زندان داشتن
هوش مصنوعی: هر کسی که از فهم و بصیرت بیبهره باشد، عزیزان را خوار و بیارزش میکند. مانند اینکه یوسف را به زندان انداختند، در حالی که او فردی ارزشمند و باعظمت بود.
بهتر از گنج گهر بی خواست بخشیدن بود
پاس آب روی سایل از کریمان داشتن
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان بدون درخواست، عطا کند و به دیگران کمک کند تا بتواند به آبرو و شخصیت خود ارزش ببخشد.
از شکست دل دو جانب را رعایت کردن است
پیش زنگی در بغل آیینه پنهان داشتن
هوش مصنوعی: به هنگام دل شکستگی، باید به هر دو طرف توجه کرد و در مقابل کسی که در دل ما زنگ زده است، باید حسرت و ناراحتی خود را در دل مخفی کنیم.
لرزش بیدل به جان در زیر تیغ آبدار
هست چون پاس نفس در آب حیوان داشتن
هوش مصنوعی: دل بیدل به شدت میلرزد و این لرزش ناشی از احساساتی عمیق است، درست مانند حالتی که برای حفظ زندگی خود در آب زنده، نیاز به مراقبت داریم.
می کند دل را چو سرو آزاد از دلبستگی
چشم پیش پا چو نرگس در گلستان داشتن
هوش مصنوعی: دل انسان میتواند مانند سرو آزاد، از وابستگیها رها شود، و در عین حال مانند نرگسی که در گلستان است، زیبایی و آرامش خود را حفظ کند.
زیر سرو و بید دامان طمع وا کردن است
کاسه دریوزه پیش این خسیسان داشتن
هوش مصنوعی: نشستن زیر درختان سرو و بید و تلاش برای به دست آوردن نعمتها، کار سادهای است. اما در عوض، خواهش و درخواست از افراد بخیل و کممایه، همانند گرفتن پر از کاسهای خالی است.
قطره ناچیز را تشریف گوهر می دهد
یاد گیرید از صدف آیین مهمان داشتن
هوش مصنوعی: قطرهٔ کوچک، چون گوهری ارزشمند میشود. از صدف بیاموزید که چگونه به مهمان خود احترام بگذارد و او را با ارزش بشمارد.
صد دل آشفته را شیرازه می باید شدن
نیست معشوقی همین زلف پریشان داشتن
هوش مصنوعی: برای آرامش و نظم بخشی به دلهای آشفته، باید معشوقی وجود داشته باشد، اما در اینجا فقط زلفهای به هم ریخته کافی است.
دیدی از اخوان چه خواری ها عزیز مصر دید
چشم دلجویی نمی باید ز اخوان داشتن
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به سختیها و تحقیرهایی است که عزیز مصر از برادران خود متحمل شد. باید درک کنیم که در این شرایط، جستجوی دلجویی و حمایت از آنها با توجه به رفتارشان مناسب نیست.
این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است
گنج پابرجاست پای خود به دامان داشتن
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که ثروت و گنج واقعی در حفظ و نگهداری است و در واقع کسانی که میدانند چگونه از آنچه دارند بهخوبی استفاده کنند، در نهایت برنده هستند. این نکته به اهمیت کنترل و تفکر در مورد داراییها اشاره دارد.