گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۰۴

چون صدف تا چند پیش ابر دست افراشتن؟
اشک حسرت را فرو خوردن، گهر پنداشتن
چند پیش صبح بردن آبروی اشک و آه؟
در زمین شور تا کی تخم ریحان کاشتن؟
خیمه بیرون زن ز هستی، تا توانی چون حباب
در ته یک پیرهن با بحر صحبت داشتن
تخم رنجش در زمین دوستی پاشیدن است
شکوه احباب را پوشیده در دل داشتن
تا کمان آسمان در زه بود تقدیر را
از تهی مغزی است گردن چون هدف افراشتن
صائب از خاک عدم شکر اگر حاصل شود
از لب جانان تمتع می توان برداشتن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون صدف تا چند پیش ابر دست افراشتن؟
اشک حسرت را فرو خوردن، گهر پنداشتن
هوش مصنوعی: تا کی باید مانند صدف، تنها به نشان دادن زیبایی های خود اکتفا کرد؟ اشک‌های حسرت را در دل نگه داشتن و آنها را به جای گوهر پنداشتن، به چه درد می‌خورد؟
چند پیش صبح بردن آبروی اشک و آه؟
در زمین شور تا کی تخم ریحان کاشتن؟
هوش مصنوعی: چند وقت باید صبح را با درد و اندوه بگذرانیم؟ تا کی در این زمین خشک و بی‌ثمر به دنبال رشد گل و گیاه باشیم؟
خیمه بیرون زن ز هستی، تا توانی چون حباب
در ته یک پیرهن با بحر صحبت داشتن
هوش مصنوعی: خیمه وجودت را کنار بگذار، تا جایی که می‌توانی، مانند حبابی در انتهای یک پیراهن، با دریا از گفتگو و رابطه داشتن.
تخم رنجش در زمین دوستی پاشیدن است
شکوه احباب را پوشیده در دل داشتن
هوش مصنوعی: اگر در دوستی، احساس ناراحتی یا کدورت به وجود آید، در واقع به نوعی دانه‌ای از رنجش را در دل رابطه می‌کاریم. این احساسات تلخ ممکن است در ظاهر مخفی بمانند، ولی در دل همچنان باقی خواهند ماند.
تا کمان آسمان در زه بود تقدیر را
از تهی مغزی است گردن چون هدف افراشتن
هوش مصنوعی: وقتی که کمان آسمان در دست است، نشان می‌دهد که سرنوشت از بی‌فکری برمی‌آید، درست مانند هدفی که برپا شده است.
صائب از خاک عدم شکر اگر حاصل شود
از لب جانان تمتع می توان برداشتن
هوش مصنوعی: اگر انسان در دنیای نیستی به شکر و نعمت برسد، از لبه‌ی محبوب و معشوق خود می‌تواند بهره‌برداری کند.