گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۰۲

نیست آسان خون نعمت‌های الوان ریختن
برگریزان مکافات است دندان ریختن
سال‌ها گل در گریبان ریختی چون نوبهار
مدتی هم اشک می‌باید به دامان ریختن
چشمهٔ خورشید را شبنم نیندازد ز جوش
چند آب سرد بر خون شهیدان ریختن؟
تلخی منت حلاوت می‌برد از شهد جان
آبرو نتوان برای آب حیوان ریختن
با سبک‌روحان به سر بر، تا توانی همچو گل
در کنار دشمن خود خرده جان ریختن
می‌تواند بلبل ما از غبار بال و پر
در گریبان خزان رنگ گلستان ریختن
بر سر شورست اشکم، نوح تردستی کجاست
تا ز چشمم یاد گیرد رنگ طوفان ریختن
آنقدر موج حلاوت زد دهان او که مور
می‌تواند قندها از شیرهٔ جان ریختن
حسن را صائب گزیر از دودمان زلف نیست
شمعِ عالم‌سوز را بی‌رشته نتوان ریختن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست آسان خون نعمت‌های الوان ریختن
برگریزان مکافات است دندان ریختن
هوش مصنوعی: ریختن خون نعمت‌های گوناگون آسان نیست، چرا که عواقب آن مانند افتادن دندان‌ها است.
سال‌ها گل در گریبان ریختی چون نوبهار
مدتی هم اشک می‌باید به دامان ریختن
هوش مصنوعی: سال‌ها دل را با گل و زیبایی شاد کردی، اما همچنان باید مدتی اشک و غم را هم به دامن زندگی بریزی.
چشمهٔ خورشید را شبنم نیندازد ز جوش
چند آب سرد بر خون شهیدان ریختن؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به زبان ساده بیان کنیم، این جمله به ما می‌گوید که نور خورشید تحت تأثیر شبنم قرار نمی‌گیرد و به همین ترتیب، ریزش آب سرد بر خون شهیدان نمی‌تواند از شدت و اهمیت آن بکاهد. به عبارتی، چیزهای کوچک و بی‌اهمیت نمی‌توانند بر روی ارزش و معنای بزرگ‌تر تأثیر بگذارند.
تلخی منت حلاوت می‌برد از شهد جان
آبرو نتوان برای آب حیوان ریختن
هوش مصنوعی: وقتی که بار غم و ناراحتی بر دوش انسان سنگینی کند، آن لذت‌ها و شیرینی‌های زندگی از بین می‌رود. نمی‌توان برای از بین بردن آبرو و اعتبار خود، از آب حیات و زندگی استفاده کرد.
با سبک‌روحان به سر بر، تا توانی همچو گل
در کنار دشمن خود خرده جان ریختن
هوش مصنوعی: با انسان‌های سبک‌بار و خوش‌روح معاشرت کن، و تا جایی که می‌توانی مانند گل، حتی در کنار دشمنان خود، لطافت و زیبایی خود را حفظ کن و از خود محبت و نیکی نشان بده.
می‌تواند بلبل ما از غبار بال و پر
در گریبان خزان رنگ گلستان ریختن
هوش مصنوعی: بلبل ما قادر است با غبار بال و پر خود در فصل خزان رنگ گلستان را به نمایش بگذارد.
بر سر شورست اشکم، نوح تردستی کجاست
تا ز چشمم یاد گیرد رنگ طوفان ریختن
هوش مصنوعی: من در حالتی از احساسات شدید هستم، چه کسی می‌تواند به من کمک کند تا از چشمانم یاد بگیرد چگونه به مانند طوفان اشک بریزم؟
آنقدر موج حلاوت زد دهان او که مور
می‌تواند قندها از شیرهٔ جان ریختن
هوش مصنوعی: موجی از شیرینی و خوشی به دهان او رسید که حتی مورچه‌ها هم می‌توانند قند را از جان او بیرون بیاورند.
حسن را صائب گزیر از دودمان زلف نیست
شمعِ عالم‌سوز را بی‌رشته نتوان ریختن
هوش مصنوعی: حسن و زیبایی باید از نسل و خانواده‌ای پاک و معصوم باشد. همچنین، مثل شمعی که روشنایی و نور را به وجود می‌آورد، نمی‌توان بدون داشتن رشته‌ای از اراده و تلاش، چیزی را به وجود آورد.