گنجور

غزل شمارهٔ ۵۷۸۱

روی دلی چو غنچه ز بلبل ندیده ام
نقش مراد از آینه گل ندیده ام
آن صید تشنه ام که درین دشت آتشین
آبی بغیر تیغ تغافل ندیده ام
در باغ اگر چه چشم چو شبنم گشوده ام
از شرم عندلیب رخ گل ندیده ام
زان زنده مانده ام که هنوز از حجاب عشق
رخسار یار را به تأمل ندیده ام
مرد مصاف در همه جا یافت می شود
در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
با خصم در مقام تلافی ازان نیم
کز تیغ انتقام تعلل ندیده ام
قانع به بوی پیرهن از وصل گل شده است
عاشق به سیر چشمی بلبل ندیده ام
دوری ز یار صائب و خامش نشسته ای
عاشق به این شکیب و تحمل ندیده ام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی دلی چو غنچه ز بلبل ندیده ام
نقش مراد از آینه گل ندیده ام
هوش مصنوعی: من هیچ‌گاه دلی را مانند غنچه‌ای که از آواز بلبل بی‌خبر باشد ندیده‌ام و هیچ‌گاه تصویری از آرزوهای خود را در آینه گل مشاهده نکرده‌ام.
آن صید تشنه ام که درین دشت آتشین
آبی بغیر تیغ تغافل ندیده ام
هوش مصنوعی: آن چیزی که به شدت به دنبال آن هستم، در این دشت سوزان به جز زخم‌های نادیده و بی‌توجهی، آب و نجاتی نیافته‌ام.
در باغ اگر چه چشم چو شبنم گشوده ام
از شرم عندلیب رخ گل ندیده ام
هوش مصنوعی: هرچند که در باغ با دقت و اشتیاق نگاه می‌کنم، اما از شرم و حیا نتوانسته‌ام به گل نگاه کنم و فقط صدای خوش آواز بلبل را می‌شنوم.
زان زنده مانده ام که هنوز از حجاب عشق
رخسار یار را به تأمل ندیده ام
هوش مصنوعی: من به این دلیل هنوز زنده‌ام که هنوز نتوانسته‌ام چهره محبوبم را بدون حجاب عشق ببینم و در آن تأمل کنم.
مرد مصاف در همه جا یافت می شود
در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام
هوش مصنوعی: مردان شجاع و با اراده را در هر جا می‌توان پیدا کرد، اما من در هیچ میدان و عرصه‌ای فردی را ندیدم که بتواند تحمل و صبر بالایی داشته باشد.
با خصم در مقام تلافی ازان نیم
کز تیغ انتقام تعلل ندیده ام
هوش مصنوعی: در برابر دشمن خود به تلافی برنمی‌خیزم، چون هرگز نتوانسته‌ام از قدرت انتقام‌گیری خود کاسته باشم.
قانع به بوی پیرهن از وصل گل شده است
عاشق به سیر چشمی بلبل ندیده ام
هوش مصنوعی: عاشق به بوی پیراهن معشوق راضی شده است و هیچ بلبل را ندیده‌ام که به زیبایی چشم آن معشوق دل ببندد.
دوری ز یار صائب و خامش نشسته ای
عاشق به این شکیب و تحمل ندیده ام
هوش مصنوعی: دوری از محبوب و نشستن به سکوت، عاشق را به شکیبایی و تحملی رسانده که هیچ‌گاه نظیر آن را ندیده‌ام.