غزل شمارهٔ ۵۶۹
مشرق مهر بود سینه بی کینه ما
صاف چون صبح به آفاق بود سینه ما
خون اگر در جگر نافه آهو شد مشک
مشک خون می شود از خرقه پشمینه ما
ریشه سبزه زنگار رسیده است به آب
چه خیال است که روشن شود آیینه ما؟
آن که بر نعمت الوان جهان دارد دست
می برد رشک به نان جو و کشکینه ما
تا ز مستی جهالت به خمار افتادیم
به کدورت گذرد شنبه و آدینه ما
در پریخانه ما جغد هما می گردد
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما
شسته رو می شود از گرد یتیمی صائب
گوهری را که فتد راه به گنجینه ما
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مشرق مهر بود سینه بی کینه ما
صاف چون صبح به آفاق بود سینه ما
هوش مصنوعی: دل ما مانند صبح روشن و بیکینه است، و چهرهاش همچون سرزمینهای وسیع و صاف است که نور خورشید را در خود جای داده است.
خون اگر در جگر نافه آهو شد مشک
مشک خون می شود از خرقه پشمینه ما
هوش مصنوعی: اگر خون در جگر عطر و بویی خاص به خود بگیرد، همانطور که مشک از پشمینه ما بیرون میآید، نشانهای از عمق احساس و درد ماست.
ریشه سبزه زنگار رسیده است به آب
چه خیال است که روشن شود آیینه ما؟
هوش مصنوعی: ریشههای سبز و زنگ زده به آب رسیدهاند، پس چه امیدی است که آیینهمان روشن و واضح شود؟
آن که بر نعمت الوان جهان دارد دست
می برد رشک به نان جو و کشکینه ما
هوش مصنوعی: کسی که از نعمتهای گوناگون دنیا بهرهمند است، به ما که تنها نان جو و خوراک سادهای داریم، غبطه میزند.
تا ز مستی جهالت به خمار افتادیم
به کدورت گذرد شنبه و آدینه ما
هوش مصنوعی: ما در اثر نادانی و غفلت که به حالت گیجی و سردرگمی دچار شدهایم، روزهای خوب و خوشایند زندگیمان مثل شنبه و جمعه به زودی به پایان میرسد.
در پریخانه ما جغد هما می گردد
صبح شنبه خجل است از شب آدینه ما
هوش مصنوعی: در خانه ما، جغد به خاطر اینکه صبح روز شنبه فرا رسیده، از شب جمعه شرمنده و نگران است.
شسته رو می شود از گرد یتیمی صائب
گوهری را که فتد راه به گنجینه ما
هوش مصنوعی: شخصی از روزگار سختی و فقر رهایی مییابد و با این تغییر، به ارزش واقعی و گنجینهای از وجود خود دست پیدا میکند.