غزل شمارهٔ ۵۶۱۸
قطع امید ز هجران و وصالش کردم
سیر چشمانه قناعت به خیالش کردم
پشت دستم هدف زخم ندامت شده است
که چرا دست در آغوش خیالش کردم
مرغ تصویر در آرامگهم گر جنبید
نامه شوق ترا شهپر بالش کردم
سرو اگر کرد به شمشاد تو بی اندامی
به یک آه چمن افروز خلالش کردم
در شب تار پی دزد دویدن جهل است
دل اگر برد ز من زلف، حلالش کردم
سرو اگر بر سر من سایه رحمت افکند
من هم از نسبت قد تو نهالش کردم
قفل تبخال زدم بر دهن خود صائب
قطع امید ز خضر و ز زلالش کردم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قطع امید ز هجران و وصالش کردم
سیر چشمانه قناعت به خیالش کردم
هوش مصنوعی: از امید به دیدار او و جداییاش دست کشیدم و به زیبایی خیال او دلخوش شدم و به آن بسنده کردم.
پشت دستم هدف زخم ندامت شده است
که چرا دست در آغوش خیالش کردم
هوش مصنوعی: دستم را به نشانه پشیمانی زخم کردهام، زیرا از خودم ناراحت هستم که چرا به آغوش خیال او پناه بردم.
مرغ تصویر در آرامگهم گر جنبید
نامه شوق ترا شهپر بالش کردم
هوش مصنوعی: اگر پرندهای که در تصویر من است، در سکوت و آرامشم حرکتی کند، احساس شوق و longing من را به پرواز در میآورد و گشوده میشود.
سرو اگر کرد به شمشاد تو بی اندامی
به یک آه چمن افروز خلالش کردم
هوش مصنوعی: اگر سرو زیبا به تو نگاه کند و به خاطر بینقصیات حسرت بخورد، من با یک نفس و آه، چمن را سرسبز و معطر میکنم.
در شب تار پی دزد دویدن جهل است
دل اگر برد ز من زلف، حلالش کردم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر کسی در تاریکی شب به دنبال دزدی برود، نشاندهنده جهل اوست. اما اگر دل من به خاطر زلف کسی دچار مشکل شود، این را برای او مجاز میدانم. به عبارتی دیگر، عشق و احساسات میتوانند انسان را به سوی کارهای نادرست بکشند، اما این اشتباهات را میتوان به سادگی بخشید.
سرو اگر بر سر من سایه رحمت افکند
من هم از نسبت قد تو نهالش کردم
هوش مصنوعی: اگر سرو درختی بر من سایه رحمت بیندازد، من نیز به خاطر قد و قامت تو، درختی کاشتهام.
قفل تبخال زدم بر دهن خود صائب
قطع امید ز خضر و ز زلالش کردم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نحوی از خود مراقبت میکند و تصمیم میگیرد که از امید به کمکهای دیگران، به ویژه از شخصیتهای امیدبخش، ناامید باشد. او با این عمل، به نوعی خود را از دریافتهای عاطفی دور میکند تا از ناکامیها در آینده محفوظ بماند.