غزل شمارهٔ ۵۵۹۹
در بهاران دل دیوانه نگیرد آرام
تا به چون گرم شود دانه نگیرد آرام
مرکز از دایره غافل نتواند گردید
شمع استاده که پروانه نگیرد آرام
از پریشان نظری حلقه هر در گردد
چون نگین هر که به یک خانه نگیرد آرام
تن زن ای ناصح پر گو که دل بازیگوش
جز به هنگامه طفلانه نگیرد آرام
جسم در دامن جان بیهده آویخته است
سیل در گوشه ویرانه نگیرد آرام
هر که از حلقه ارباب ریا سالم جست
هیچ جا تا در میخانه نگیرد آرام
بس که در میکده خورشید عذاران فرشند
آب در دیده پیمانه نگیرد آرام
سیل را منزل آرام به جز دریا نیست
عشق در کعبه و بتخانه نگیرد آرام
به نگاهی ز دل و دین و خرد پاک شدیم
هیچ کافر به صنمخانه نگیرد آرام!
حسن از آینه تار گریزد صائب
عشق در خاطر فرزانه نگیرد آرام
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در بهاران دل دیوانه نگیرد آرام
تا به چون گرم شود دانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: در بهار، دل دیوانه نمیتواند آرام بگیرد، تا زمانی که دانه گرم شود و آن را در بر نگیرد.
مرکز از دایره غافل نتواند گردید
شمع استاده که پروانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: مرکز دایره نمیتواند نسبت به آن غافل باشد؛ همانطور که شمعی که روشن است نمیتواند آرام باشد، چون پروانه دائماً به سوی آن جذب میشود.
از پریشان نظری حلقه هر در گردد
چون نگین هر که به یک خانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر کس که نتواند در یک جا آرامش پیدا کند و ذهنش همیشه درگیر است، مانند نگینی در حلقه در میماند و پریشان حال میشود.
تن زن ای ناصح پر گو که دل بازیگوش
جز به هنگامه طفلانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: ای پنددهندهی پرحرف، زن را رها کن؛ چون دل شاد و بازیگوش هیچگاه در زمانهای جدی و بزرگسالانه آرام نمیگیرد و تنها در لحظات کودکانه به آرامش میرسد.
جسم در دامن جان بیهده آویخته است
سیل در گوشه ویرانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: بدن انسان به جان و روح او وابسته است و بدون آن، وجودش بیمعناست. همچنان که یک سیل در گوشه یک ویرانه هرگز آرام نمیگیرد و همواره در حال حرکت و بهم ریختن است.
هر که از حلقه ارباب ریا سالم جست
هیچ جا تا در میخانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: هر کسی که از چنگال و دستهای اربابان ریا و فریب دور بماند، هیچجا آرامش نخواهد یافت مگر در میخانه.
بس که در میکده خورشید عذاران فرشند
آب در دیده پیمانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: در میکده، آفتاب زیبایی گویندگان به حدی درخشنده است که حتی آب در چشم ها نمیتواند آرام بگیرد.
سیل را منزل آرام به جز دریا نیست
عشق در کعبه و بتخانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: کسی که عاشق است، مانند سیل است که تنها در دریا آرام میگیرد و نمیتواند در مکانهای دیگر مثل کعبه یا بتخانه آرامش پیدا کند. عشق واقعی تنها در عمق و وسعتی مثل دریا به آرامش میرسد و در مکانهای محدود، نمیتواند آسودگی حاصل کند.
به نگاهی ز دل و دین و خرد پاک شدیم
هیچ کافر به صنمخانه نگیرد آرام!
هوش مصنوعی: با یک نگاه از دل و دین و خرد پاک شدیم، هیچ کافر و بیدینی در خانه بتها آرام نمیگیرد!
حسن از آینه تار گریزد صائب
عشق در خاطر فرزانه نگیرد آرام
هوش مصنوعی: زیبایی از آینه تار دوری میکند، اما عشق در دل فرد بافکر را آرامش نمیبخشد.