گنجور

غزل شمارهٔ ۵۵۸۸

ز تیغش خونبهای دل به صد امید می خواهم
چه گستاخم که خون شبنم از خورشید می خواهم
به صد لب چون نخندد بخت بر امید نایابم؟
نبات از سرو می جویم، ثمر از بید می خواهم
چو شبنم صاف از قید تعلق کرده ام خود را
همین روی دلی از پرتو خورشید می خواهم
به من تکلیف آب زندگی کردن، بود کشتن
ترا ای خضر در قید جهان جاوید می خواهم
سرو برگ شکفتن نیست همچون غنچه ام صائب
دلی از واشدن پیکان صفت نومید می خواهم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز تیغش خونبهای دل به صد امید می خواهم
چه گستاخم که خون شبنم از خورشید می خواهم
هوش مصنوعی: من به امیدهای زیاد از تیغ او خواهان خون دل هستم؛ چه جسورانه آرزو می‌کنم که حتی خون شبنم را از خورشید بگیرم.
به صد لب چون نخندد بخت بر امید نایابم؟
نبات از سرو می جویم، ثمر از بید می خواهم
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم به امیدی که به دست نمی‌آید شادی کنم، وقتی که با وجود صد لبخند بخت به من روی نمی‌آورد؟ من از درخت سرو انتظار میوه دارم، در حالی که می‌دانم از درخت بید باید میوه بخواهم.
چو شبنم صاف از قید تعلق کرده ام خود را
همین روی دلی از پرتو خورشید می خواهم
هوش مصنوعی: مانند شبنم که از بند وابستگی آزاد است، من نیز خود را رها کرده‌ام و تنها چیزی که می‌خواهم، دل روشن و خرم از نور خورشید است.
به من تکلیف آب زندگی کردن، بود کشتن
ترا ای خضر در قید جهان جاوید می خواهم
هوش مصنوعی: به من بگو که چگونه می‌توانم همچنان زنده بمانم، در حالی که مرگ تو، ای خضر، مرا در این دنیای ماندگار از پا درمی‌آورد.
سرو برگ شکفتن نیست همچون غنچه ام صائب
دلی از واشدن پیکان صفت نومید می خواهم
هوش مصنوعی: سرو به معنای زیبایی و شکوهمندی است و برک‌های آن نشانهٔ زندگی و سرزندگی است. اما من مانند یک غنچه هستم که هنوز شکفته نشده‌ام. دل من از نشانه‌های ناامیدی و عدم پیشرفت درد می‌کشد و می‌خواهم به امیدی تازه و نو دست یابم.