غزل شمارهٔ ۵۵۵
چند بر کوردلان جلوه دهم معنی را؟
پیش دجال کشم مایده عیسی را
در دیاری که ز ارباب تمیزست ز کام
غنچه آن به که کند مهر، لب دعوی را
سوزنی گر نکشد سرمه بینش در چشم
نتوان عیب نمودن نفس عیسی را
خصم انگشت چرا بر سخن من ننهد؟
بر سر چوب بود حس بصر، اعمی را
هر که با خود دو گواه از رگ گردن دارد
می برد پیش، دو صد دعوی بی معنی را
نتوان بر سخن روشن من پرده کشید
چه غم از موجه نیل است کف موسی را؟
صائب از تیرگی بخت سخن شکوه مکن
کز سیه خانه گزیری نبود لیلی را
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند بر کوردلان جلوه دهم معنی را؟
پیش دجال کشم مایده عیسی را
هوش مصنوعی: چند بار باید به ناآگاهان حقیقت را نشان دهم؟ مانند این است که بخواهم معجزه عیسی را در برابر کسی که واقعیات را درک نمیکند، به نمایش بگذارم.
در دیاری که ز ارباب تمیزست ز کام
غنچه آن به که کند مهر، لب دعوی را
هوش مصنوعی: در جایی که صاحبان دانش و فهم حضور دارند، بهتر است از خواستهها و آرزوهای خام دل بگذریم و به جای آن، محبت و دوستی را در دل خود پرورش دهیم.
سوزنی گر نکشد سرمه بینش در چشم
نتوان عیب نمودن نفس عیسی را
هوش مصنوعی: اگر سوزن نتواند رنگ سرمه را در چشم ببیند، نمیتوان به نفس عیسی ایرادی گرفت.
خصم انگشت چرا بر سخن من ننهد؟
بر سر چوب بود حس بصر، اعمی را
هوش مصنوعی: چرا دشمن بر سخن من Finger نمیزند؟ چون حس بینایی بر سر چوب است، برای نابینا.
هر که با خود دو گواه از رگ گردن دارد
می برد پیش، دو صد دعوی بی معنی را
هوش مصنوعی: هر کسی که درونی به خود ایمان و خودشناسی داشته باشد، به راحتی میتواند بسیاری از ادعاهای بیاساس و بدون دلیل را نادیده بگیرد و جلو برود.
نتوان بر سخن روشن من پرده کشید
چه غم از موجه نیل است کف موسی را؟
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند بر سخن واضح من پوششی بگذارد، پس چه نگرانیم از اینکه کف دست موسی در دریا پرچم نیل را نشان دهد؟
صائب از تیرگی بخت سخن شکوه مکن
کز سیه خانه گزیری نبود لیلی را
هوش مصنوعی: از بدشانسی خود شکایت نکن، زیرا نمیتوانی از دنیای تیره و تار خارج شوی، مثل لیلی که در دنیای خودش گرفتار است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۵۵۵ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/09/20 12:12
افشین اسدی کرد
بحر رمل مثمن مخبون محذوف
فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
1399/05/07 16:08
مظفر محمدی الموتی خشکچالی
در مصراع اول، «ز»، «کام»، جدا نوشته شده که درست آن «زکام» است:
در دیاری که ز ارباب تمیز است، «زکام» / غنچه، آن به که کند مهر، لبِ دعوی را

صائب