غزل شمارهٔ ۵۳۸
دل سیه شد ز سیه خانه افلاک مرا
کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟
گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم
که به خورشید رساند نظر پاک مرا
عقده تاک فزون می شود از گریه تاک
مگر از آه گشاید دل غمناک مرا
چون جرس گرچه نیاسود زبانم ز فغان
نشد از ناله تهی، سینه صد چاک مرا
تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل سیه شد ز سیه خانه افلاک مرا
کی بود آینه زین زنگ شود پاک مرا؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تاریکی آسمانها و مشکلات زندگی، بسیار غمگین و سیاه شده است. آیا ممکن است که آینه دل من، به دلیل این زنگار و کثیفیها، دوباره پاک و زلال شود؟
گره آن روز شود باز چو شبنم ز دلم
که به خورشید رساند نظر پاک مرا
هوش مصنوعی: اگر روزی گره از کارم باز شود، همانطور که شبنم به آرامی از دل من برمیخیزد و نظر پاک و روشنی را به سوی خورشید هدایت میکند.
عقده تاک فزون می شود از گریه تاک
مگر از آه گشاید دل غمناک مرا
هوش مصنوعی: حجم اندوه و غم در دل من با هر اشکی که میریزم بیشتر میشود، مگر اینکه با یک آه عمیق بتوانم تخلیهاش کنم و از ناراحتیام خلاص شوم.
چون جرس گرچه نیاسود زبانم ز فغان
نشد از ناله تهی، سینه صد چاک مرا
هوش مصنوعی: اگرچه صدای جرس بلند است و زبانم از فریاد خسته شده، اما نالههای دل من خالی از درد و اندوه نیست و سینهام پر از رنج و غم است.
تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که در میخانه عشق و وابستگی غرق هستم، حرکت و چرخش دور و اطراف من نیز به همین صورت ادامه دارد.

صائب