غزل شمارهٔ ۴۷۰
ز خرمن صلح کن با دانهای از دوربینیها
که میسازد زبان برق کوته خوشهچینیها
تلاش صدر کمتر کن که در بحر گران لنگر
سبک دارد کف بیمغز را بالانشینیها
میان نور و ظلمت التیامی نیست، حیرانم
که چون پیوست جان آسمانی با زمینیها
سرافرازی چو شمع آن را رسد در حلقه طاعت
که محرابش نخواهد شمع از روشنجبینیها
نگردد روزن اندیشه تا مسدود از حیرت
ندارد غیر سودا حاصلی خلوتگزینیها
به من بایست یار از دیگران نزدیکتر باشد
اگر نزدیک میگردید راه از دوربینیها
ز گرد خط، گرفتم بیصفا شد ظاهر آن لب
کجا رفت آن تبسمها و آن حرفآفرینیها؟
ندارد روزی اهل قناعت چشم شور از پی
سلیمان میبرد غیرت به مور از ریزهچینیها
به ذوقی باده در جام سفالین ریختم صائب
که از طاق دل فغفور چین افتاد چینیها
غزل شمارهٔ ۴۶۹: مباش ای رهنورد عشق نومید از تپیدنهاغزل شمارهٔ ۴۷۱: ترا پر چون صدف شد گوش از سیماب در دریا
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خرمن صلح کن با دانهای از دوربینیها
که میسازد زبان برق کوته خوشهچینیها
هوش مصنوعی: از جمعآوری صلح و آرامش سود ببر و با نگاهی دوربین، دانهای از آنچه که میسازد، حرف بزن. این دانهها میتوانند لبخند و خوشحالی را برایت به ارمغان بیاورند، مثل چیدن خوشههای خوشبختی.
تلاش صدر کمتر کن که در بحر گران لنگر
سبک دارد کف بیمغز را بالانشینیها
هوش مصنوعی: در تلاشهای بزرگ خود احتیاط کن، زیرا در شرایط سخت و دشوار، به نظر میرسد که افراد کمفکر و بیفایده، به راحتی بر عواقب سنگین غلبه میکنند.
میان نور و ظلمت التیامی نیست، حیرانم
که چون پیوست جان آسمانی با زمینیها
هوش مصنوعی: در میان روشنایی و تاریکی هیچ آرامشی وجود ندارد، و من در حیرتم که چگونه روح آسمانی با موجودات دنیوی ارتباط برقرار میکند.
سرافرازی چو شمع آن را رسد در حلقه طاعت
که محرابش نخواهد شمع از روشنجبینیها
هوش مصنوعی: سرافرازی مانند شمع تنها به کسی میرسد که در دایره اطاعت قرار گیرد، زیرا محراب و مکان مقدس به روشنایی و بینش نیاز دارد و بدون آن، روشنایی شمع بیاثر خواهد بود.
نگردد روزن اندیشه تا مسدود از حیرت
ندارد غیر سودا حاصلی خلوتگزینیها
هوش مصنوعی: اندیشه نباید در دایرهی محدودیت و سردرگمی بماند؛ زیرا در چنین حالتی، جز درونگرایی و حسرت چیزی به دست نخواهد آمد.
به من بایست یار از دیگران نزدیکتر باشد
اگر نزدیک میگردید راه از دوربینیها
هوش مصنوعی: بهتر است که دوست من به من نزدیکتر باشد، زیرا اگر نزدیکتر شویم، راه و دیدی که از فاصله داریم، تغییر خواهد کرد.
ز گرد خط، گرفتم بیصفا شد ظاهر آن لب
کجا رفت آن تبسمها و آن حرفآفرینیها؟
هوش مصنوعی: از دور گرد خطی که کشیده شده، به چهره نهچندان زیبا از لبها نگاه میکنم. آن لبخندهای دلچسب و سخنان زیبا کجا رفتهاند؟
ندارد روزی اهل قناعت چشم شور از پی
سلیمان میبرد غیرت به مور از ریزهچینیها
هوش مصنوعی: افراد قناعتپیش به دنبال روزی خود هستند و حس حسادت به افرادی که ثروتمند هستند، آنها را زود خشمگین میکند. مانند مورچهای که از داشتن دانههای ریز و کم، غیرتش برمیخیزد و احساس کمبود میکند.
به ذوقی باده در جام سفالین ریختم صائب
که از طاق دل فغفور چین افتاد چینیها
هوش مصنوعی: به سلیقهام، نوشیدنی را در جام سفالی ریختم، صائب، که از دل خوشیام، طرحی زیبا و دلنشینی به وجود آمد و زیباییهای چینیها را به یادم آورد.

صائب