گنجور

غزل شمارهٔ ۴۵۱۷

تا به زانو پای من در خار شد
کاسه زانوی من مودار شد
گرد خواری پیش خیز عزت است
خار پا خواهد گل دستار شد
حرف حق بگذار بر طاق بلند
زین سخن منصور واجب دار شد
عشق اگر چه کار بیکاران بود
هر دو عالم در سر این کار شد
پنبه ساقی از سرمینا گرفت
رنگ عقل وهوش چون دستار شد
کهکشان را آه ما اندام داد
این کج از سوهان ما هموار شد
بلبل ما چند باشد در قفس
گل سراسر گرد هر بازار شد
زلف پهلو کرد خالی از رخت
روزگار حرف پهلودارشد
تا تو در وامی کنی ای باغبان
حسن گل خواهد ازین گلزارشد
یک نظر روی ترا خورشید دید
صاحب مژگان آتشبار شد
بردل موری اگر ناخن رسید
سینه صائب ازان افگار شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به زانو پای من در خار شد
کاسه زانوی من مودار شد
هوش مصنوعی: تا زمانی که به زانو افتادم و پایم در علفزارها و خارها گیر کرد، زانویم پر از خاک و کثیفی شد.
گرد خواری پیش خیز عزت است
خار پا خواهد گل دستار شد
هوش مصنوعی: افراد باید برای رسیدن به عزت و مقام بلند، از سختی‌ها و مشقت‌ها عبور کنند. در این مسیر، اگرچه ممکن است دچار نقص‌ها و زحمت‌هایی شوند، اما در نهایت به موفقیت و زیبایی دست خواهند یافت.
حرف حق بگذار بر طاق بلند
زین سخن منصور واجب دار شد
هوش مصنوعی: حرف راست و درست را کنار بگذار، چرا که به خاطر این گفتار، منصور گرفتار شد.
عشق اگر چه کار بیکاران بود
هر دو عالم در سر این کار شد
هوش مصنوعی: عشق، حتی اگر به نظر برسد که کار بی‌کاران است، اما در واقع تمام عالم برای دست‌یابی به این احساس مشغول و درگیر هستند.
پنبه ساقی از سرمینا گرفت
رنگ عقل وهوش چون دستار شد
هوش مصنوعی: ساقی پنبه‌ای را از سر مینای جام برداشت و رنگ عقل و هوش من به مانند دستاری تغییر کرد.
کهکشان را آه ما اندام داد
این کج از سوهان ما هموار شد
هوش مصنوعی: آه ما به کهکشان شکل و جلوه‌ای داد و با سوهان دل‌مان، نواقص آن را برطرف کردیم.
بلبل ما چند باشد در قفس
گل سراسر گرد هر بازار شد
هوش مصنوعی: پرنده ما در قفس گل چه اندازه می‌تواند باشد، در حالی که تمام بازار پر از گرد و غبار است.
زلف پهلو کرد خالی از رخت
روزگار حرف پهلودارشد
هوش مصنوعی: موهای زیبایی که بر روی شانه‌ها ریخته، خالی از آرایش روزگار می‌باشد و به همین دلیل، صحبت‌هایی در مورد آن رواج یافته است.
تا تو در وامی کنی ای باغبان
حسن گل خواهد ازین گلزارشد
هوش مصنوعی: وقتی تو به زیبایی و مهارت خود اهمیت می‌دهی و به کار باغبانی مشغولی، گل‌ها هم از این باغ خوشبو و زیبا خواهند شد.
یک نظر روی ترا خورشید دید
صاحب مژگان آتشبار شد
هوش مصنوعی: هنگامی که آن شخص یک بار به تو نگاه کرد، چشمانش مانند خورشید روشن و درخشان شد و قلبش پر از عشق و هیجان گشت.
بردل موری اگر ناخن رسید
سینه صائب ازان افگار شد
هوش مصنوعی: اگر ناخن موری بر دل بنشیند، سینه صائب از آن درد می‌کشد.