غزل شمارهٔ ۴۴۹۵
رتبه خال تو مشک ناب ندارد
نقطه شک حسن انتخاب ندارد
سینه بی داغ آب وتاب ندارد
خانه بی روزن آفتاب ندارد
فکر عمارت غبار خاطر جمع است
گنج گهر وحشت ازخراب ندارد
طول امل در بساط ساده دلان نیست
دشت جنون موجه سراب ندارد
از دل قانع مجو تردد روزی
هر که به منزل رسد شتاب ندارد
آب شود ز انفعال اگر همه سنگ است
هر که درایام گل شراب ندارد
موی ز آتش دمیده خط خوبان
پیش میان تو پیچ وتاب ندارد
رتبه چهره است در صفا بدنش را
دفتر گل فرد انتخاب ندارد
بیجگر گرم گریه را اثری نیست
آب رگ تلخی گلاب ندارد
ما ودیار جنون که هیچ کس آنجا
فکر مآل وغم حساب ندارد
هست شب وروز در سفر دل روشن
دیده شوخ ستاره خواب ندارد
آب گهر از قرار خویش نگردد
ملک رضا بیم انقلاب ندارد
چون مه عید آن که پیشه ساخت تواضع
عیش جهان دستش از رکاب ندارد
سرو ز آزادگی ستاده به یک جا
هر که گذشت از جهان شتاب ندارد
پس نستاند کریم داده خود را
ابر ز گوهر امید آب ندارد
تا در دل شد گشوده بر رخ صائب
روی توجه به هیچ باب ندارد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رتبه خال تو مشک ناب ندارد
نقطه شک حسن انتخاب ندارد
هوش مصنوعی: به زیبایی خال تو، هیچ عطری نمیرسد و هیچ نقطهای از حسن انتخاب، نمیتواند با آن مقایسه شود.
سینه بی داغ آب وتاب ندارد
خانه بی روزن آفتاب ندارد
هوش مصنوعی: دل بدون درد و غم آرامش ندارد و خانهای که پنجره به نور خورشید ندارد، زندگی نمیکند.
فکر عمارت غبار خاطر جمع است
گنج گهر وحشت ازخراب ندارد
هوش مصنوعی: در ذهن فردی که به آبادانی فکر میکند، غبارِ یادها و اندیشها وجود دارد، اما گنج ارزشمند او، یعنی درک و شناخت، از ویرانیها و مشکلات نمیهراسد.
طول امل در بساط ساده دلان نیست
دشت جنون موجه سراب ندارد
هوش مصنوعی: آرزوهای بلند در دلهای ساده و بیغرض وجود ندارد؛ دشت عصبانیت و جنون نیز مثل سراب، واقعی و پایدار نیست.
از دل قانع مجو تردد روزی
هر که به منزل رسد شتاب ندارد
هوش مصنوعی: از دل آرام و قانع انتظار نداشته باش که هر روز در آن تلاطمی باشد؛ هرکس که به مقصد خود برسد، دیگر شتاب ندارد.
آب شود ز انفعال اگر همه سنگ است
هر که درایام گل شراب ندارد
هوش مصنوعی: اگر در روزگار گل و زیبایی، کسی نتواند از شادی و سرور بهرهمند شود، در واقع مانند سنگی بیتحرک خواهد بود و نمیتواند به حالت روان و زنده تبدیل شود.
موی ز آتش دمیده خط خوبان
پیش میان تو پیچ وتاب ندارد
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو که مانند آتش درخشنده است، در برابر چهرهات هیچ شکل و حالتی ندارد.
رتبه چهره است در صفا بدنش را
دفتر گل فرد انتخاب ندارد
هوش مصنوعی: زیبایی چهره او به قدری خالص و پاک است که مانند یک دفتر گل، هیچ نقص و عیب دیگری ندارد و از اینرو، هیچ انتخاب دیگری را نمیطلبد.
بیجگر گرم گریه را اثری نیست
آب رگ تلخی گلاب ندارد
هوش مصنوعی: گریه کردن فایدهای ندارد، چرا که رگهای دلی که از تلخی پر شدهاند، به شیرینی و زیبایی نمیرسند.
ما ودیار جنون که هیچ کس آنجا
فکر مآل وغم حساب ندارد
هوش مصنوعی: در سرزمین جنون، هیچکس به آینده یا نگرانیهایش فکر نمیکند و همه چیز در حالتی آزاد و بیخیال است.
هست شب وروز در سفر دل روشن
دیده شوخ ستاره خواب ندارد
هوش مصنوعی: در این بیت، به این موضوع اشاره شده که در طول شب و روز، دل روشن و سرزندهای وجود دارد که به نظر میرسد ستارهای بازیگوش است و هیچ گاه خواب و استراحت ندارد. این اشاره به نشاط و زندهدلی دارد که در برابر چالشها همیشه بیدار و فعال است.
آب گهر از قرار خویش نگردد
ملک رضا بیم انقلاب ندارد
هوش مصنوعی: آب گوهری که در خود دارد، به هیچ دلیلی تغییر نمیکند و سلطنت رضا هیچ ترسی از دگرگونی ندارد.
چون مه عید آن که پیشه ساخت تواضع
عیش جهان دستش از رکاب ندارد
هوش مصنوعی: زمانی که ماه عید فرا میرسد، انسانهای با تواضع و فروتنی زندگی را به شادی و خوشی سپری میکنند و از خودخواهی و غرور دوری میگزینند. آنها چه بسا از جایگاه خود پایینتر آمده و به دیگران خدمت میکنند و به همین خاطر از دستاوردهای دنیوی و جاه و مقام فاصله میگیرند.
سرو ز آزادگی ستاده به یک جا
هر که گذشت از جهان شتاب ندارد
هوش مصنوعی: سرو به خاطر آزادگی خود در یک مکان ایستاده است و کسی که از دنیا عبور کرده، دیگر شتاب و عجلهای ندارد.
پس نستاند کریم داده خود را
ابر ز گوهر امید آب ندارد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخشنده باشد، هیچگاه نعمتهایش را از دیگران دریغ نمیکند، همانطور که ابر از آب خالی نیست و همواره مهر و محبتش را به دیگران میبارد.
تا در دل شد گشوده بر رخ صائب
روی توجه به هیچ باب ندارد
هوش مصنوعی: زمانی که دل نسبت به چهرهی صائب باز شد، توجه به هیچ درگاهی نمیتواند داشته باشد.